دنیای اقتصاد : در حالی که طلا در بازار جهانی هفته گذشته کار خود را در سطوح پایینی کانال ۱۸۰۰ دلاری آغاز کرده بود و برای ساعاتی حتی به زیر مرز ۱۸۲۰ دلاری نیز رفته بود، نهایتا کار خود را در هفتهای که گذشت با بازدهی ۲۶/ ۲ درصدی به پایان برد تا مجددا به نزدیکی مرز ۱۹۰۰ دلاری برسد و روی عدد ۱۸۸۱ دلار قرار بگیرد. در حالی که معاملهگران خود را برای تعطیلات سال نوی میلادی آماده میکنند، آخرین موضوع مهم و بلاتکلیف سال پرماجرای ۲۰۲۰ موضوع بسته محرک مالی در آمریکاست؛ موضوعی که بسیاری از سرمایهگذاران انتظار دارند تا هفته آینده به سرانجام برسد.
در هفتهای که گذشت مهمترین عامل صعود طلا، سخنان جرومی پاول بعد از آخرین نشست فدرال رزرو در سال جاری بود؛ سکاندار بانک مرکزی آمریکا اطمینان داد تا زمانی که بازار کار آمریکا در شرایط باثبات قرار نگیرد، این نهاد به برنامه خرید داراییهای خود و حمایت از اقتصاد آمریکا ادامه خواهد داد.
پشتوانهای به نام فدرال رزرو
جرومی پاول در صحبتهای خود تاکید کرد که فدرال رزرو نهایت انعطاف را برای مطابقت با شرایط اقتصادی به خرج خواهد داد. تحلیلگران هدف ۱۹۲۵ دلاری طلا تا کریسمس را هنوز در دسترس میدانند. پیتر هاگ مدیر بخش تجارت جهانی سایت کیتکو در این مورد گفت: صحبتهای پاول این موضوع را به خوبی شفاف کرد که مقامات بانک مرکزی همچنان با تمام قدرت قصد حمایت از اقتصاد را دارند و پیشبینی نمیشود حداقل تا سال ۲۰۲۳ خبری از اقدامات انقباضی باشد. این موضوع به این معنی است که سیاستهای انبساطی فدرال رزرو و همچنین هدفگذاری شناور نرخ تورم آن، تا دو سال آینده به طول میانجامد. هاگ نسبت به روند قیمتی طلا حداقل تا زمانی که اقتصاد جهانی به شرایط نرمال خود بازگردد، یعنی حدودا فصل سوم سال ۲۰۲۱، بسیار خوشبین است. این کارشناس در این مورد افزود که از نظر سیاستهای پولی و همچنان از چشمانداز بانکهای مرکزی، همه چیز بر وفق مراد طلا است؛ سیاستهایی که موجب افزایش کسری و تضعیف روند دلار خواهند شد و همین موضوع سبب میشود تا طلا همچنان وضعیت خوبی داشته باشد.
دو عامل اصلی در هفته آخر ۲۰۲۰
در مورد هفته آینده که آخرین روزهای معاملات در سال ۲۰۲۰ محسوب میشود، دو عامل اصلی را میتوان برای نوسانات ارزش فلز زرد برشمرد. بهطور کلی سرمایهگذاران بهدنبال سرانجام دو اتفاق مهم در آخرین روزهای سال هستند؛ دو اتفاقی که میتوانند تاثیر مهم بر بازارها بگذارند. سرمایهگذاران در وهله اول مذاکرات سیاستمداران اروپایی را در مورد مساله قرارداد تجاری برگزیت دنبال میکنند و در قاره دیگری پیگیر آخرین وضعیت مذاکرات در کنگره برای بسته محرک مالی جدید خواهند بود. نمایندگان هر دو حزب در آمریکا ساعت کمی مهلت دارند تا قبل از پایان سال جاری درباره بسته ۹۰۸ میلیارد دلاری برای حمایت از اقتصاد آمریکا به توافق برسند. در هر صورت تا آخر هفته آینده معلوم خواهد شد که بالاخره بسته مالی جدید به تصویب خواهد رسید یا خیر. البته تحلیلگران بر این باورند که بازارها هفتهها است که روی بسته مالی ۹۰۰ میلیارد دلاری حساب باز کردهاند و عدم توافق در کنگره و عدم تصویب آن میتواند شرایط بازارها را معکوس کند. در مورد موضوع برگزیت نیز در حال حاضر تحلیلگران سیاسی شانس خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا بدون توافق تجاری را بیش از ۵۰ درصد تخمین میزنند؛ موضوعی که اگر به تحقق بپیوندد مطمئنا برای فلزات گرانبها از جمله طلا خبر خوبی خواهد بود. عدم توافق تجاری میان بریتانیا و اتحادیه اروپا نگرانیها و نااطمینانیها در بازارها را افزایش خواهد داد و این موضوع همواره به سود طلا تمام شده است.
بزرگترین مقاومت قبل از رسیدن به قیمت ۱۹۲۵ دلاری عبور از مرز ۱۹۰۰ دلار است. از سوی دیگر تحلیلگران تکنیکال بازار بر این باورند که در حالت خوشبینانه مرز ۱۸۵۰ دلاری در هفته پیشرو حمایت قوی از طلا داشته باشد. این در حالی است که نظرسنجی سایت کیتکو نشان میدهد که هم معاملهگران خرد میناستریتی و هم کارشناسان والاستریتی به شدت برای هفته آینده روی صعود قیمت طلا اتفاق نظر دارند. ۷۹ درصد از تحلیلگران و ۷۵ درصد از معاملهگران خرد بازار که در نظرسنجی این هفته سایت کیتکو شرکت کردهاند نیز بر این باورند که طلا در آخرین روزهای سال ۲۰۲۰ روند صعودی را طی خواهد کرد.
دنیای اقتصاد : در اولین روز هفته، دلار سرانجام محدوده ۲۵ هزار و ۸۰۰ تومانی را از دست داد و با سرعت بیشتری در مسیر کاهشی قرار گرفت. ساعت یک بعدازظهر روز شنبه، اسکناس آمریکایی در بازار با قیمت ۲۵ هزار و ۵۰۰ تومان مورد معامله قرار گرفت که ۳۰۰ تومان کمتر از روز انتهایی هفته گذشته بود. دلار بیش از ۲ هفته بود که در برابر نزول به زیر محدوده ۲۵ هزار و ۸۰۰ تومانی مقاومت میکرد و شکستهشدن قفل این محدوده، تاثیر زیادی در افزایش میزان فروشهای ارزی داشت. در نتیجه میتوان گفت که عامل اول کاهش دلار، افزایش فروش معاملهگران فنی بود. دیگر عاملی که زمینهساز کاهش قیمت دلار شد، کاهش تقاضا در بخش حوالهای بود.
دیروز قیمت حواله درهم به سرعت به زیر ۷هزار و ۱۰۰ تومان رفت و همین مساله هم به عنوان یک سیگنال کاهشی در بازار ارز داخلی عمل کرد. با این حال، برخی فعالان عنوان میکردند که برای اینکه قیمت دلار به افت خود با سرعت بیشتری ادامه دهد، نیاز است که درهم هم مرز ۷ هزار تومانی را از دست بدهد. در واقع نزول درهم به کانال ۶ هزار تومانی میتواند به عنوان سیگنال نزول دلار به کانال ۲۴ هزار تومانی عمل کند. عدهای از فعالان هم باور داشتند، تغییر جو بازار و انتظارات به دلیل برخی اخبار سیاسی، زمینهساز نزول قیمتها در بازار ارز شد. از نگاه این گروه، تایید موافقت مقام معظم رهبری با تمدید زمان بررسی FATF در مجمعتشخیصمصلحت نظام نقش مهمی بر روی انتظار بازیگران ارزی داشت. تصور معاملهگران این بود که تمدید بررسی، زمینهساز تصویب لوایحی خواهد شد که گروهویژه اقداممالی از ایران درخواست کرده است. اما چرا تصویب این لوایح تا این حد برای بازار اهمیت دارد؟
برخی از معاملهگران ارزی باور دارند که افزایش قیمت دلار در سالجاری تا حدی تحتتاثیر رفتن ایران به لیست سیاه FATF بوده است و در نتیجه تصور میکنند در صورت خروج از لیست سیاه، یک عامل افزایشی از بازار خارج خواهد شد. این گروه عنوان میکنند با خروج از لیست سیاه، ایران دسترسی راحتتری به درآمدهای ارزی خواهد داشت و کشورهایی چون چین و کرهجنوبی همکاریهای خود با ایران را بالا خواهند برد. در مقابل، افرادی هم در بازار حضور داشتند که از یکسو اعتقاد داشتند، افت روز شنبه دلار ارتباطی با اخبار جدید پیرامون FATF نداشت و از سوی دیگر، باور دارند برای بازار حل مساله تحریمها اهمیت دارد و سایر موضوعات توانایی تاثیرگذاری زیادی بر قیمتهای بازار نخواهند داشت.
در روزی که قیمت دلار کاهشی شد، سکه تمام بهارآزادی هم راه نزولی را برای حرکت انتخاب کرد و محدوده ۱۱ میلیون و ۸۰۰ هزار تومان را از دست داد. سکه هم بیش از دو هفته بود که ارقام پایینتر از محدوده یادشده را تجربه نکرده بود. ساعت یک بعدازظهر دیروز سکه با قیمت ۱۱ میلیون و ۷۹۰ هزار تومان معامله میشد که ۱۶۰هزار تومان پایینتر از روز پنجشنبه بود. افت سکه در شرایطی رقم خورد که این فلز گرانبها هفته گذشته سه روز بالای کانال ۱۲ میلیون تومانی نوسان کرده بود.
برخی فعالان اعتقاد داشتند که افت ابتدای هفته و ازدستدادن محدوده حمایتی نشان میدهد که در هفتهجاری نیز روند نزولی سکه ادامه خواهد داشت. فلز گرانبهای داخلی هفته گذشته بیش از ۴درصد از ارزش خود را از دست داده بود و ابتدای هفتهجاری را هم با نزول ۴/ ۱ درصدی آغاز کرد. افت قیمت سکه در شرایطی رقم خورد که عدهای از بازیگران سنتی بازار اعتقاد داشتند، در آستانه شبیلدا، تقاضا برای سکه بیشتر خواهد شد و این مساله موجب میشود که بهای سکه افزایش پیدا کند. گروهی هم باور دارند که قیمت سکه شاید تحتتاثیر شبیلدا قرار نگیرد، ولی سکه کوچکی چون ربعسکه میتواند با افزایش تقاضا روبهرو شود و افراد از آن برای دادن هدیه به یکدیگر استفاده کنند. در شرایطی که دیروز سکهامامی افت زیادی را تجربه کرده بود، ربعسکه روی همان عدد ۴میلیون و ۲۵۰ هزار تومان روز پنجشنبه باقی ماند. این مساله میتواند نشان دهد که تقاضا برای ربع سکه در بازار نسبت به سکه امامی در سطح بالاتری قرار داشت و این موضوع تحتتاثیر شب یلدا بود.
- 30 آذر 1399 ساعت 08:36
- 21 بازدید
سید سجاد موسوی : تورم اغلب اقلام و مصالح ساختمانی در کشور ظرف یک سال اخیر در بسیاری موارد به بیش از ۱۰۰ درصد میرسد و از طرفی قیمت زمین نیز با سوداگری افسارگسیخته، سر به فلک کشیده است. وضعیت دستمزدهای ساختوساز هم نسبت به گذشته تغییرات چشمگیری را تجربه کرده و ماحصل آن در کلانشهری مانند تهران به شکل قیمتهای چند ۱۰ میلیون تومانی برای هر متر مربع مسکن بروز کرده است که مستاجران و خریداران را به حیرت وامیدارد. در این میان تنها یکی از مصالح که اتفاقا پرمصرفترین آن است، با ابزارهای تعزیراتی کنترل میشود و در طول چند سال اخیر حتی هیچ وقت مطابق تورم عمومی هم اجازه افزایش نیافته و قیمتها توسط دولت به شکل دستوری ابلاغ شده است. پای صحبتهای تولیدکنندگان این مصالح ساختمانی – عمرانی که بنشینید، اغلب مشکلات و گرفتاریها را ناشی از قیمتگذاری میدانند و معتقدند در شرایطی که در کشور با مازاد تولید در برابر تقاضا مواجه هستیم، باید مانند صنایع دیگر قیمتها به دست بازار سپرده شود.
زیانهای قیمتگذاری دستوری در صنعت سیمان
تولیدکنندگان سیمان این ادعای دولتیها و سازندگان را که سپردن سیمان به دست اقتصاد آزاد موجب گرانی مسکن میشود، رد میکنند و اعتقاد دارند سازندهها با ایجاد این جو روانی، میخواهند همچنان سیمان ۷۰ دلاری در هر تن را با قیمت ۳۵۰ هزار تومان استفاده کنند که نتیجه آن علاوه بر اینکه تاکنون به جلوگیری از جهش قیمت مسکن منجر نشده، صنعت سیمان را بسیار نحیف و ناتوان کرده است؛ بهگونهای که چنانچه امروز برخی از قطعات کارخانههای سیمان نیازمند تعویض باشند، مدیران توان مالی برای خرید قطعات ندارند. این موضوع وقتی دردناکتر میشود که بدانیم برای تولید هر تن سیمان به قیمت جهانی ۳۰ دلار انرژی مصرف میشود.
سوءاستفاده از رقابت منفی سیمانیها
علیرضا امیرفراهانی، مدیرعامل شرکت «سیمان لار سبزوار» به خبرنگار «دنیایاقتصاد» میگوید: هر چه مقاومت سیمان بالاتر باشد، کیفیت بالاتری دارد. در این میان سازندههای بتن برای اینکه مقاومت مورد نظرشان تامین شود، دو راه دارند؛ راه اول و اصولی استفاده از افزودنیها و تغییر طرح اختلاط است، اما راه دیگر افزایش استفاده از سیمان است. بتنیها هیچکدام از این دو راه را انتخاب نمیکنند و در عوض راه سومی برای خود انتخاب کردهاند که صرفا به سود خود و به ضرر تولیدکننده سیمان است. به این معنا که به تولیدکننده سیمان فشار میآورند که سیمان را با همان قیمت، اما با مقاومت بالاتر تولید کند تا مجبور به خرید بیشتر سیمان برای تامین مقاومت نشوند و از آنجا که به دلیل مازاد تولید رقابت منفی بین سیمانیها ایجاد شده، شرکتهای سیمانی تن به این خواسته نامعقول میدهند.
این تولیدکننده میافزاید: در صنعت سیمان شاخصی به نام «کلینکر فاکتور» داریم که متوسط آن در دنیا در ۱۰ سال اخیر از ۹۰ به ۶۵ رسیده است. به این معنا که در فرآیند تولید سیمان خاک، آهک، سنگآهن، سیلیس یا گچ را مخلوط میکنند و بعد از پخت، ماده کلینکر تولید میشود که این کلینکر سایش پیدا میکند و با افزودن مواد دیگر سیمان حاصل میشود. وقتی کلینکر فاکتور ۹۰ مطرح میشود؛ یعنی ۹۰ درصد سیمان کلینکر و ۱۰ درصد افزودنی است و عمده انرژی مصرفی هزینه گاز برای پخت کلینکر مصرف میشود. بنابراین وقتی کلینکر فاکتور پایین میآید انرژی کمتری مصرف میشود. این فاکتور در دنیا به ۶۵ رسیده و در ایران همچنان بالای ۹۰ است؛ چراکه در ایران انرژی ارزان است. همچنین بر اساس شاخص «سمنت اسپرد» (سهم قیمت انرژی تمام شده تقسیم بر قیمت فروش) در دنیا از ۷۰ دلار قیمت هر تن سیمان، ۳۰ دلار مربوط به هزینه انرژی است. بنابراین در کشور ما هم به غیر از تمام هزینهها و مواد اولیه تولید سیمان، ۳۰ دلار انرژی برای تولید هر تن سیمان مصرف میشود؛ اما جالب است که با قیمت ۱۷ دلار یعنی حدود ۵۰ درصد قیمت انرژی مصرفی صادر میکنیم. ریشه این مشکل هم در سوبسیدی است که دولت پرداخت میکند و همین امر باعث شده تا تولیدکننده سیمان سراغ کاهش کلینکر و…. نرود. نکته دیگر اینکه میانگین مقاومت سیمان در ایران بالای ۴۵۰ است، در حالی که سیمان در آلمان مقاومتی حدود ۳۷۰ دارد و برای تفاوت همین میزان مقاومت، هزینه انرژی دو برابر میشود؛ چون برای افزایش مقاومت باید کلینکر سختتری تولید کنیم و به دنبال آن برق بیشتری هم در بخش آسیاب مصرف شود و هزینه استهلاک بیشتری هم بر دستگاهها وارد کنیم. متاسفانه سازندگان و تولیدکنندگان بتن از وضعیت صنعت سیمان بهرهبرداری میکنند. اگر یارانههای انرژی برداشته شود، همین ۴ تا ۵ میلیون تن سیمان صادراتی با میانگین قیمت هر تن ۵۰ دلار صادر میشود؛ کما اینکه عراق از ترکیه به قیمت ۶۰ دلار وارد میکند.
افزایش ۵۰ درصدی صادرات
وی در ادامه به فعالیتهای آینده سیمان سبزوار میپردازد و ادامه میدهد: از روز اولی که وارد سیمان سبزوار شدم راهاندازی گمرک سبزوار را پیگیری کردم که البته مسوولان هم موضوع را دنبال میکردند؛ اما به کندی پیش میرفت. نهایتا قبل از عید پارسال ایجاد و افتتاح گمرک در سال جاری قطعی شد، اما در جانمایی مقداری مشکل داشتند که ما هم نظراتمان را در مورد در جانمایی و اجرای طرح ارائه کردیم. نخست اینکه اعلام کردیم با توجه به اینکه موضوع ایجاد استان خراسان غربی به مرکزیت سبزوار مطرح است، بنابراین جانمایی به گونهای باید باشد که سایر شهرستانها دسترسی آسانی به آن داشته باشند. دوم اینکه باید به راهآهن و منطقه ویژه اقتصادی که قرار است در آینده فعال شود، نزدیک باشد. با این دورنما مکانی را به عنوان گمرک البته به صورت موقت مشخص کردهاند که بهطور کلی نقطه مثبتی برای کارخانههای مستقر در منطقه و صنایع به شمار میرود.
وی در پاسخ به این سوال که راهاندازی این گمرک تا چه اندازه میتواند منجر به افزایش صادرات سیمان سبزوار شود، عنوان میکند: در یک سال گذشته هدفگذاری ما ۱۰ درصد فروش صادراتی بود که محقق شد و این اتفاق (ایجاد گمرک) میتواند صادرات را تا پایان سال مالی (شهریور ۱۴۰۰) به حدود ۱۵ درصد برساند.
هزینههای دلاری برای حملونقل داخلی
امیر فراهانی به یکی از مشکلات صادرات اشاره میکند و معتقد است: در استان خراسان برای اینکه همه امور در شهر مشهد متمرکز شود، قانونی باب شده است که صادرات از طریق حملونقل ریلی از مبدا هر نقطهای از استان صورت بگیرد، هزینههای حملونقل ریلی به صورت دلاری انجام میشود. بنابراین ما مجبوریم تا مشهد به صورت جادهای بارمان را ارسال کنیم و از آنجا به صورت ریلی صادر کنیم که کار را سخت و زمانبر میکند. ما در حال رایزنی هستیم که فاصله ریلی سبزوار تا مشهد را با توجه به اینکه در داخل کشور است، به صورت تعرفه داخلی محاسبه کنند. به مسوولان هم که شکایت میکنیم عنوان میکنند که تعرفه ما همان تعرفه سال ۸۲ است؛ درحالیکه دلار از آن زمان تاکنون ۵۰ برابر شده و جالب اینکه قیمت سیمان ۵ برابر شده است. امیدواریم با راهاندازی گمرک سبزوار مسوولان در این رابطه تجدیدنظر کنند.
افزایش صادرات از طریق سیمان خواف
مدیر عامل سیمان سبزوار همچنین به تاثیر راهاندازی راهآهن خواف – هرات در صادرات سیمان سبزوار اشاره میکند و میافزاید: با توجه به اینکه حدود ۳ درصد از سهام سیمان خواف در اختیار سیمان سبزوار است، به هیاتمدیره ورود کردیم تا هم وضعیت خواف بهتر شود و هم سیمان سبزوار بتواند با تمام ظرفیت کار کند. با توجه به اینکه خواف خط مقدم صادرات به افغانستان است و از طرفی راهآهن خواف – هرات هم صادرات را تسهیل و ارزانتر میکند، میتواند شرایط را تغییر دهد. امروز ظرفیت ما یک میلیون تن است؛ اما فروش پارسال ۶۵۰ هزار تن بود و امروز میتوانیم ۳۵۰ هزار تن کلینکر برای صادرات به خواف بدهیم. در این صورت ۳۰ میلیارد تومان سود خالص برای خواف خواهد داشت. دوم دی ماه انتخابات هیاتمدیره خواف را پیش رو داریم که در این انتخابات به دنبال همافزایی و انتفاع سهامداران هر دو شرکت هستیم. امیدواریم از ناحیه این سودآوری کوره سیمان خواف را تکمیل کنیم و در ادامه موضوع فروش کلینکر این شرکت به افغانستان اجرایی شود.
افزایش سرمایه ۵۰ درصدی سیمان سبزوار
امیر فراهانی درمورد وضعیت سهام سیمان سبزوار در بازار بورس تصریح میکند: برداشت برخی از افراد این است که بازیگرانی پشت سهم وجود دارد که میخواهند سهم را از دست سهامدار خرد بیرون بیاورند، اما براساس رصد معاملات و تعداد خریدار و فروشنده و حجم معامله شده این شبهه را نقض میکند. معتقدم به طور کلی در سهامداران سیمان سبزوار نوعی دو قطبی وجود دارد. سهامداران تا قبل از اردیبهشت ۹۹ که تحت هر شرایطی با توجه به قیمتی که خریداری کردهاند، سود کردهاند و در طرف مقابل سهامداران جدید که بعد از این تاریخ سهام خریداری کردهاند، حدود ۵۰ درصد متضرر شدهاند و البته این ضرر به تناسب ریزش کل بازار است. نکته حائز اهمیت اینکه با توجه به اینکه در زمان ریزش بازار، سیمان سبزوار به دلیل مجمع افزایش سرمایه سنگین، حدود دو ماه بسته بود، ریزش سهام سبزوار دچار وقفه شد و به کندی صورت گرفت. نکته دیگر اینکه سیمان سبزوار هیچ شرکت حقوقی ندارد. سیمان سبزوار حدود ۴۰ هزار سهامدار قدیمی داشته که قیمت تمامشده برایشان قبل از افزایش سرمایه ۱۰۰ تومان بوده که با احتساب افزایش سرمایه و کاهش قیمت سهم به حدود ۱۷ تومان رسیده است. طبیعی است که این گروه تحت هر شرایطی حاضر به فروش باشند، اما به یاد داشته باشیم که معمولا بعد از افزایش سرمایههای سنگین سهم به تعادل میرسد که اتفاقا از مهرماه که نماد سهم باز شده، حدود ۴۰ درصد سهم جابهجا شده است و در حال کفسازی است. بنابراین اگر با متوسط بازار بسنجیم، میبینیم که ریزش کمتری داشته است و این به خاطر شناور آزاد بالای سهم است.
مدیرعامل سیمان سبزوار خاطرنشان میکند: طبق گزارشی اعلام کردیم، علاوه بر اینکه سهم از شمول ماده ۱۴۱ خارج شود و زیان انباشته هم ندارد، امسال قابلیت تقسیم سود هم دارد. پیشنهاد هیاتمدیره تقسیم ۱۰ درصد سود طبق قانون تجارت بین سهامداران است و برنامه این است که سود انباشته بهصورت افزایش سرمایه حدود ۳۰ درصدی و سهام جایزه در سال مالی آتی عملیاتی شود تا منابع در شرکت بماند و روند سودآوری تداوم پیدا کند. ضمن اینکه بحث تجدید ارزیابی زمین و ساختمان هم باقی مانده که با توجه به اینکه امکان سند گرفتن برای ساختمانها و سیلوها نیست، تجدید ارزیابی آنها فعلا امکان ندارد؛ اما تجدید ارزیابی زمین قطعا انجام میشود و احتمالا تا ۲۰ درصد هم از این ناحیه بتوانیم افزایش سرمایه داشته باشیم که در مجموع به حدود ۵۰ درصد میرسد.
۶ برابر شدن هزینه سوخت با قطع گاز
مدیر عامل سیمان سبزوار در مورد قطع گاز و استفاده از مازوت در برخی ماههای سرد سال میگوید: قبلا کارخانهها مازوتسوز بودند و از دهه ۸۰ گاز جایگزین شد. از نظر ارزش حرارتی یک لیتر مازوت با یک متر مکعب گاز برابر است. یک متر مکعب گاز را به قیمت ۱۵۰ تومان به تولیدکننده میدهند و از گذشته قرار شد که چنانچه گاز قطع شود، مازوت هم به همین قیمت از درب پالایشگاه به تولیدکننده فروخته شود که با هزینه حمل قیمت به حدود دو برابر گاز میرسید؛ اما امسال عنوان کردند که تحویل در پالایشگاه هر لیتر ۳۰۰ تومان است که با توجه به جهش قیمت حمل و نقل، کارخانهای مانند ما برای هر لیتر حدود ۶۰۰ تومان هزینه حمل خواهیم داشت و نهایتا حدود ۵ تا ۶ برابر قیمت گاز تمام میشود. ضمن اینکه برای همین کار هم اعلام کرده اند که باید ضمانت نامه بانکی به نرخ فوب خلیجفارس با سررسید اسفند بیاورید. طبق محاسبه ما برای کارخانهای مانند سیمان سبزوار که یک میلیون تن ظرفیت دارد، برای یک ماه ۳۰ میلیون لیتر سوخت مازوت نیاز داریم، باید ۷۰ میلیارد تومان ضمانتنامه ارائه کنیم؛ درحالی که فروش سال گذشته ما ۱۰۰ میلیارد تومان بوده و امسال به زحمت به ۲۰۰ میلیارد تومان میرسد. بنابراین در اسفند ضمانت نامه را به اجرا میگذارند و ما باید از اداره گاز مستندات بیاوریم که در این تاریخ که از مازوت استفاده کردهایم، گازمان قطع بوده که مابهالتفاوت را به ما برگردانند. همچنین در جلسهای که با حضور مسوولان اتاق بازرگانی و اداره گاز استان داشتیم، عنوان میکنند ما در قراردادها تعهد کردهایم که ۸ ماه گاز بدهیم و اگر ۴ ماه هم قطع شود، در تعهد ما نیست. این در حالی است که کشوری مانند چین که اصلا گاز ندارد، برخی از صنایع و حتی کارخانههای سیمانی را که بهدلیل قدیمی بودن آلودگی محیطزیستی بالایی تولید میکنند، تعطیل کرده و درحالیکه کشور ما منابع گاز بسیاری دارد، بعد از ۱۵ سال میگویند مصرف خانگی آنقدر زیاد شده که ۱۵ تا ۲۰ میلیون متر مکعب کم میآوریم و چارهای جز قطع گاز نداریم. نکته جالب اینکه سرانه مصرف ایرانیها حدود ۴ برابر دنیاست و اگر در ۱۵ سال گذشته سالانه ۲ درصد اصلاح الگوی مصرف داشتیم، امروز به صرفهجویی ۳۰درصدی رسیده بودیم و مشکل کمبود نداشتیم؛ اما در این مدت هیچ اقدامی نشده و فقط زورشان به صنعت میرسد و در صنعت هم فقط زورشان به نیروگاهیها و بعد سیمانیها میرسد؛ چون عنوان میکنند که صنعت سیمان انرژیبر است؛ در حالی که این مساله راهکارهای دیگری دارد.
کمبود مصرف داریم نه مازاد تولید
امیرفراهانی میافزاید: بهطور کلی در صنعت سیمان مازاد تولید نداریم و کمبود مصرف داریم و این خود نشانه نبود رشد اقتصادی است. در دنیا سرانه مصرف سیمان در کشورهای صنعتی ۷۵۰ و در حال توسعه ۱۰۰۰ کیلو و در کشور چین به ۱۲۰۰ کیلو هم میرسد و اینکه در ایران سرانه ۵۵۰ تا ۶۰۰ کیلو است، نشانه این است که ما رشد اقتصادی نداریم؛ درحالیکه اگر بر اساس برنامه توسعه سالانه ۶ تا ۸ درصد رشد اقتصادی داشتیم، باید حداقل ۱۰۰۰ کیلو سرانه مصرف داشتیم که در این صورت حتی سیمانی برای صادرات باقی نمیماند. بنابراین اینکه برنامهریز در دهه ۹۰ چشمانداز ۹۰ میلیون تن را تعیین کرده است، به درستی بوده اما اتفاقاتی مانند تحریم و رکود اقتصادی وضعیت را تغییر داده است.
دو راهکار برای برونرفت از شرایط کنونی سیمان
وی در ادامه به بیان راهکارها برای نجات صنعت سیمان میپردازد و خاطرنشان میکند: صنعت سیمان برای برونرفت از این شرایط چند کار را باید همزمان انجام دهد.
گام اول اصلاح ساختار مالی است و این کار فقط از طریق تجدید ارزیابی ماشینآلات کارخانههای سیمان انجام میشود تا هزینه استهلاک در بهای تمامشده قرار بگیرد. امروز وقتی برخی کارخانههای سیمان چند برابر سرمایه سود میدهند، طبیعی است که سازمان حمایت از تولیدکننده و مصرفکننده مجوز افزایش نرخ نمیدهد؛ درصورتیکه اگر یک قطعه این کارخانه خراب شود، باید ۱۵ میلیارد هزینه کند، درحالیکه سرمایه کنونی ۲۰ میلیارد است.
مسیر دوم این است که انرژی اصلاح شود و با قیمتی که در حال حاضر صنایعی مانند اورهسازها و متانولسازها برای انرژی پرداخت میکنند، توسط سیمانیها هم پرداخت شود و سایر شرایط مانند نرخگذاری و صادرات هم عینا مانند آنها برای صنعت سیمان الزامی شود.
دنیایاقتصاد : روزهای خوش طلای سیاه کماکان در بازارهای جهانی ادامه دارند و هر دو شاخص نفتی معاملات آتی مهم بازار جهانی این کامودیتی به اوجهای جدیدی دست یافتهاند. بهای معاملات آتی نفت خام در بازارهای جهانی با نزدیک شدن به زمان رونمایی و استفاده از دومین واکسن کرونا، برای هفتمین هفته متوالی رشد کرد و به اوج قیمتی ۹ ماهه خود رسید. در هفتهای که گذشت بهای نفت تحت تاثیر اخبار مثبتی حول بسته محرک اقتصادی در ایالات متحده که تقاضای کوتاه مدت را میتواند تحریک کند، در کنار افزایش امیدواریها به واکسن و کاهش موجودیهای نفت خام در آمریکا قرار گرفت. همچنین تضعیف ارزش دلار به تقویت بازار نفت خام منجر شد.
ارمغان نفتی واکسن؛ برنت 52 دلاری
البته نگرانیهای جدی هم در برخی مسائل وجود دارد که میتواند مانعی بر رشد و افزایش قیمت نفت در هفتهها و ماههای آتی باشد که مهمترین آنها را میتوان خوشبینی تولیدکنندگان به بازار در حال رشد عنوان کرد که میتواند منجر به افزایش چشمگیر عرضه خصوصا از سوی بخش نفت شیل ایالات متحده شود و آینده اوپک پلاس را تحت تاثیر خود قرار دهد. افزایش بیش از حد عرضه، آن هم در زمانی که هنوز بیماری کرونا با سرعتی خیرهکننده در حال گسترش در آمریکا و نقاط مختلف جهان است میتواند بار دیگر به عرضه فراتر از توان بازار بینجامد و به قیمتهای نفتی آسیب جدی برساند. قیمت شاخص نفتی وستتگزاس اینترمدییت برای تحویل در ماه ژانویه ۲۰۲۱ با ۷۴ سنت افزایش به ۴۹ دلار و ۱۰ سنت در هر بشکه رسید. هر بشکه نفت برنت دریای شمال برای تسویه حساب در ماه فوریه ۲۰۲۱ نیز ۷۶ سنت افزایش یافت و به بهای ۵۲ دلار و ۲۶ سنت معامله شد. هر دو شاخص نفتی با رشدی که در روز جمعه تجربه کردند، توانستند به بالاترین سطوح قیمتی خود از اواخر فوریه ۲۰۲۰ تاکنون دست یابند. نفت برنت بازده هفتگی ۵۸/ ۴ درصدی را برای خود ثبت کرد و رشد هفتگی و ست تگزاساینترمدییت نیز برابر ۴۳/ ۵ درصد بود.
تقویت بازار در سایه بسته محرک اقتصادی و تضعیف دلار
به گزارش خبرگزاری بلومبرگ، قراردادهای آتی شاخص نفتی وستتگزاس اینترمدییت، روز جمعه در بورس کالایی نیویورک (NYMEX) ۵/ ۱ درصد افزایش قیمت را برای خود به ثبت رساند. همزمان گفتوگوها در آمریکا حول یک بسته حمایتی اقتصادی پیشرفت خوبی داشته است و رهبر اکثریت سنا، میچ مک کانل عنوان کرد که اکنون خوشبینتر است تا توافق بر سر بسته محرک اقتصادی در ایالات متحده به نتیجه برسد. این بسته محرک اقتصادی ۹۰۰ میلیارد دلار ارزش دارد و در صورت تصویب و نهایی شدن میتواند چشم انداز تقاضای سوخت در کوتاهمدت را به شکل چشمگیری بهبود ببخشد.
پلتس نیز در گزارش بازار خود عنوان کرد، دادههای وزارت کار آمریکا که در روز ۱۷ دسامبر منتشر شد، نشان از ۸۸۵ هزار درخواست بیمه و مزایای بیکاری برای هفته منتهی به ۱۱ دسامبر داشت. این عدد نشانگر افزایش ۲۳ هزار نفری متقاضیان مزایای بیکاری در ایالات متحده نسبت به هفته قبل است و از انتظارات بازار در این زمینه نیز بسیار بالاتر است که حدود ۸۰۰ هزار نفر پیشبینی میشد. دادههای ضعیفتر از حد انتظار بازار کار، آسیب پذیریها و مشکلات روند بهبود اقتصادی در آمریکا را برجسته تر کرده است و قاعدتا باید تاثیری کاهشی روی بهای نفت داشته باشد. اما چندان هم این گونه نیست و این آمار میتواند حتی از قیمت نفت حمایت کند، چرا که احتمالا آمار متقاضیان دریافت خدمات بیکاری در آمریکا فشار بر کنگره را برای تصویب یک بسته محرک افزایش میدهد. کاهش ارزش دلار نیز از مهمترین عوامل حمایت از بهای نفت در بازار جهانی محسوب میشود. دلار آمریکا طی روزهای پایانی بازار هفته گذشته بهرغم آنکه اندکی بهبود یافت، اما همچنان در پایینترین سطح خود از آوریل ۲۰۱۸ تاکنون قرار دارد. این واقعیت که دلار ضعیف به افزایش جذابیت بازارهای کالایی میانجامد، قابل انکار نیست. تضعیف دلار باعث میشود کالاهایی چون نفت به گزینهای بسیار جذاب برای معاملهگرانی که از ارزهای بینالمللی دیگر استفاده میکنند، تبدیل شود و آنها با پرداخت هزینهای کمتر نفت را خریداری کنند که همین عامل دلیلی برای رونق بیشتر بازار است. به گزارش خبرگزاری رویترز، جان کیلداف از شرکت Again Capital در نیویورک معتقد است که کاهش هفتگی ارزش دلار یک اتفاق قابل توجه است که به پیشرویهای قیمت نفت و فرآوردههای آن کمک میکند. از دیگر عواملی که بازار را طی هفته گذشته تقویت کرد، کاهش چشمگیر موجودیهای ذخایر نفتی آمریکا طبق اعلام اداره اطلاعات انرژی آمریکا بود که نشان از افزایش مصرف میداد.
کووید-۱۹ همچنان مهمترین عامل قیمتی بازار
یکی از مهمترین عوامل تقویت قیمت نفت طی هفته گذشته انتشار اخبار فراوانی حول مساله واکسن بیماری کووید-۱۹ در سراسر جهان و آغاز روند واکسیناسیون در نقاط مختلف بود. حالا پس از واکسن شرکت فایزر، دومین واکسن نیز در آستانه تایید توسط سازمان غذا و دارو فدرال ایالات متحده آمریکا (FDA) است. این پیشرفتها چشمانداز مصرف نفت را در بلندمدت تقویت کرده است. روز ۱۷ دسامبر یک هیات مشاوره سازمان غذا و دارو به تصویب و تایید واکسن کووید-۱۹ شرکت مدرنا (Moderna) رای داد و زمینه را برای صدور مجوز اضطراری این واکسن توسط FDA فراهم کرد. به گزارش پلتس، اد مویا، تحلیلگر ارشد بازار در اواندا (OANDA) گفت: « قیمت نفت خام با دریافت مجوز سازمان غذا و دارو ایالات متحده برای واکسن مدرنا باز هم افزایش مییابد. اما با این وجود، قیمتها احتمالا در سطوح بالاتر با سد مقاومتی روبهرو خواهند شد.» او درباره افزایش بهای نفت وست تگزاس اینترمدییت به سطوح بالاتر از ۵۰ دلار گفت: «موفقیتآمیز بودن تاثیر واکسنها همان چیزی است که برای افزایش قیمت نفت خام به سطوح بالاتر از ۵۰ دلار مورد نیاز است و بسیار بعید است که این اتفاق تا ماهها رخ دهد.» او همچنین افزایش موارد جدید ابتلا به بیماری کووید-۱۹ در سراسر آمریکا که منجر به چالشهایی در ظرفیت بیمارستانهای چند ایالت شده است را عاملی برای افزایش محدودیتهای کرونایی و احتمالا قفل شدن نقاط بیشتری میداند.
از سوی دیگر شرکت فایزر درخواست تایید واکسن خود در ژاپن را هم ارائه کرده است که در صورت تایید میتواند رویدادی مثبت برای بازار طلای سیاه محسوب شود. واکسن فایزر در حال حاضر توسط بریتانیا و ایالات متحده آمریکا به افراد تزریق میشود و مایک پنس، معاون رئیسجمهور آمریکا هم برای جلب اعتماد شهروندان این کشور به همراه همسرش در برابر دوربینهای تلویزیونی واکسن شرکت فایزر را تزریق کرد. او همچنین در روزهای گذشته از احتمال تایید زودهنگام واکسن مدرنا در آمریکا خبر داده بود. همزمان با اخبار دلگرمکننده درباره واکسن کووید-۱۹ که چشمانداز تقاضا در بلندمدت را با خوشبینیهای بیشتری مواجه میکند، گسترش شیوع بیماری کرونا و آمار افزایشی پیرامون موارد جدید ابتلا در سراسر جهان نگرانیهایی را در کوتاه مدت به وجود آورده است که میتواند ترمزی بر سر راه قیمت نفت در هفتههای آتی باشد. البته بانک گلدمن ساکس معتقد است که این موج از شیوع بیماری کووید-۱۹ نمیتواند همانند آنچه در ابتدای سال جاری میلادی رخ داد، به بازار آسیب بزند.
سایه سنگین خطر افزایش بیش از حد عرضه
یکی از خطرات بالقوهای که در هفتههای آینده بازار نفت را تهدید میکند، افزایش بیرویه عرضه همزمان با افزایش قیمت نفت است. ۷ هفته رشد متوالی قیمت نفت احتمالا بسیاری از تولیدکنندگان را تحریک میکند تا به سوی افزایش تولید و عرضه در بازار حرکت کنند. با توجه به آنکه افزایش ظرفیت تولید در صنعت شیل آمریکا که بزرگترین تهدید از این نظر برای بازار محسوب میشود، نیاز به سرمایهگذاری بسیار بزرگی دارد، این خطر از سوی تولیدکنندگان نفت وجود دارد که با عرضه بیش از توان بازار فشار زیادی را به آن وارد کنند و بار دیگر قیمتهای نفتی سقوط کنند. همچنین رشد بهای طلای سیاه میتواند اجلاس بعدی اوپک پلاس که قرار بر تصمیمگیری درباره افزایش عرضه دارد را تحتالشعاع خود قرار دهد. به گزارش رویترز، شرکت خدمات حفاری بیکرهیوز اعلام کرد که شمار دکلهای نفت و گاز آمریکا برای چهارمین هفته پیاپی افزایش یافته است و با افزایش ۸ دستگاه، مجموع دکلهای حفاری آمریکا در هفته منتهی به ۱۸ دسامبر جمعه به ۳۴۶ دستگاه رسید. مجموع دکلهای نفتی فعال آمریکا در این هفته نیز با ۵ دستگاه افزایش به ۲۶۳ دستگاه یعنی بالاترین آمار از ماه مه رسید.
دنیایاقتصاد : صنعت فولاد در کشور با رشد حجم تولید و بازار فولاد با آرامش نسبی بهای ارز و ذهنیت عدم رشد این نرخ در کنار رشد قیمتهای جهانی روبهروست و این شرایط در کنار نگاه جدید و دقیق تصمیمسازان اقتصادی، در حال تغییراتی عمیق است که میتواند چهره متفاوتی از این بازار را ترسیم کند. این تغییر را باید پذیرفت که در نهایت کل زنجیره فولاد را دستخوش تغییری مثبت قرار خواهد داد.
وضعیت بازار فولاد چهره به نسبت پیچیدهای پیدا کرده است. این شرایط در حالی که جرقههای مقطعی از رشد نرخ دیده شده ولی جریان عمومی بازار را نمیتوان افزایشی در نظر گرفت، اهمیت بالاتری پیدا میکند. آغاز به کار معاملات اختصاصی ورق فولاد در بورس کالا برای صنایع خاص در کنار بحثهای پیرامونی شیوهنامه و همچنین مباحث مطرح شده در مجلس در کنار افزایش گام به گام حجم و ظرفیت تولید و نزدیکتر شدن به هدف ظرفیت ۵۵میلیون تنی از مهمترین ویژگیهای این بازار است. اما این موارد را باید تکانههای مهمی از تغییرات بنیادین در بازار فولاد به شمار آورد. افزایش قیمتهای جهانی در کنار ذهنیت عدم رشد بهای آزاد و نیمایی ارز را باید به این موارد افزود آنهم در شرایطی که هرچه تنشهای ارزی کاهش یابد، فشارهای دولتی بر صنعت فولاد نیز کمتر خواهد شد و این نکته یک ذهنیت جدید را برای بازار به همراه میآورد. در شرایطی که امیدواری به نوسان شدید قیمتها کمرنگ شود، ناخودآگاه حجم تقاضا نیز کاهش یافته و واحدهای تولیدی موجودی انبار کمتری را نگهداری خواهند کرد. از سوی دیگر پیشنهاد سید رسول خلیفه سلطانی دبیر انجمن تولیدکنندگان فولاد ایران به منظور استفاده از تجربیات بازار پتروشیمیها در مدیریت بازار فولاد هم یک تغییر مهم در ذهنیت اهالی برجسته این صنعت به شمار میرود که افزایش شفافیت و تسهیل امور به منظور افزایش حجم تولید و تجارت را در بر دارد.
تمامی موارد فوق از یک تغییر زیرپوستی و بسیار مهم در بازار فولاد حکایت دارد که اگرچه شواهد خاصی از آن هماکنون در دسترس نیست ولی تجربه بازارهای مشابه همچون بازار پتروشیمیها نشان میدهد که تغییر در بازار فولاد آغاز شده و به مرور زمان به افزایش آرامش و توجه به حجم تولید واقعی منتهی میشود. این سیگنال به احتمال قوی بر کل زنجیره اثرگذار میشود و تغییر را در تمامی بخشها حس خواهیم کرد اگرچه هنوز زمان آن فرانرسیده که این تغییر را با صراحت لهجه بیان کنیم.
در شرایطی که حجم تولید در حال افزایش است و به گزارش ایمیدرو؛ میزان تولید شمش و محصولات فولادی در کشور طی ۸ ماه امسال، به ترتیب ۱۳ و ۸ درصد افزایش یافته میتوان انتظار داشت تا با افزایش حجم تولید، بسیاری از ریسکها و موضعگیریهای پیشین تعدیل شده و در نهایت آرامش بیشتری را در بازار شاهد باشیم. این وضعیت آنهم در روزهای سرد سال چندان هم قابل استناد نیست یعنی رشد واقعی تقاضای بزرگی را شاهد نیستیم که نشان دهد آیا این تغییرات به تغییر بنیادین در بازار منتهی شده یا نه و زمان راستیآزمایی موارد فوق در روزهای پایانی سال جاری و روزهای گرم سال آینده است و به عبارت سادهتر هماکنون زمان داریم تا بازار جذابتر سال آینده را از هماکنون مدیریت کنیم. نتیجه اقدامات فعلی حداقل ۳ ماه آینده خودنمایی میکند آنهم در شرایطی که روزهای پایانی سال و دقیقتر اواخر بهمنماه با ورود تقاضای فصلی، آزمونی برای عملکرد فعلی در بازار و صنعت فولاد است.
به احتمال قوی اثرگذارترین سیگنال در آینده بازار رشد احتمالی بهای فولاد جهانی است که هماکنون با شتاب رشد قیمتهای به نسبت بالایی روبهروست بنابراین تولید و صادرات رونق خواهد داشت. البته ممکن است نیاز ارزی کشور در ماههای آینده به شدت روزهای فعلی نباشد بنابراین سودآوری صنعت فولاد شاید از مسیر نوسان بهای ارز محقق نشده و تنها بتوان به واقعیتهای بازار جهانی اتکا کرد که همین نکته به معنی اثرگذاری و اثرپذیری دوگانه صنعت فولاد ایران از دادههای جهانی خواهد بود. هر چه بگذرد وزن و جایگاه صنعت فولاد ایران در بازار جهانی محصولات میانی و نهایی فولاد تقویت میشود بنابراین فضا برای استفاده از این موقعیت احتمالی را باید از هماکنون فراهم کرد. برای یک تولیدکننده واقعی بهترین شرایط، تعادل در بازار است آنهم در شرایطی که وجود تقاضا، استمرار تولید را تضمین کند. این در حالی است که صادرات محصولات میانی از سهولت بیشتری برخوردار بوده و نگرانیهای بازاریابی و نرخ تعرفه و حتی سختگیری دولت کشورهای هدف صادراتی به شدت کمرنگتر است. از سوی دیگر صادرات محصولات نهایی ارزآوری و ارزش افزوده بالاتری داشته آنهم در وضعیتی که بازارهای هدف این محصولات اغلب کشورهای همسایه است. این چندگانگی را باید در نظر گرفت آنهم در شرایطی که ذات بازاریابی یک سیگنال بسیار مهم است که از هماکنون باید به آن توجه کرد تا تمامی توان تولیدی در کشور فعال شود. از سوی دیگر آرامش احتمالی بازار داخلی و نوسان منطقی قیمتها در نهایت به خروج بخشی از واسطهها و حتی تولیدکنندگان فصلی منجر شده که خود اثرات و تبعات خاص خود را بر جای میگذارد. از سوی دیگر نمیتوان به حفظ کسب بازار محصولات میانی فولادی و همچنین محصولات نهایی کمتوجه بود آنهم در شرایطی که بخشی از برند فولاد ایران به این محصولات باز میگردد. اینکه آینده بازار جهانی فولاد را میتوان مثبت ارزیابی کرد به این معنی است که فضا برای صادرات احتمالا بهتر از شرایط فعلی خواهد بود که بر بازار داخلی نیز اثر مستقیم بر جای میگذارد. اینکه بازار داخلی در مسیر آرامش قرار دارد یک اصل مهم برای این صنعت است.
کاهش صادرات و افزایش واردات
میزان تولید شمش و محصولات فولادی در کشور طی ۸ ماه امسال، به ترتیب ۱۳ و ۸ درصد افزایش یافت. به گزارش خبرگزاری مهر و براساس گزارش انجمن تولیدکنندگان فولاد ایران، از ابتدای فروردین تا پایان آبان، ۲۰ میلیون و ۵۹۷ هزار تن شمش (بیلت، بلوم و اسلب) تولید شد. این رقم در مدت مشابه سال گذشته، ۱۸میلیون و ۲۴۲ هزار تن بود. همچنین میزان تولید محصولات فولادی (تیرآهن، میلگرد، ناودانی، نبشی، انواع ورق و…) در کشور طی ۸ ماه امسال، ۱۴ میلیون و ۶۳۵ هزار تن بود. میزان تولید این محصولات در کشور طی مدت مشابه سال گذشته، ۱۳ میلیون و ۵۵۶ هزار تن بود. میزان تولید آهن اسفنجی نیز با رشد ۱۲درصدی طی ۸ ماه امسال نسبت به مدت مشابه سال گذشته (۱۸ میلیون و ۵۵۲ هزار تن)، به ۲۰ میلیون و ۷۰۴ هزار تن رسید.
بنا بر این گزارش، طی ۸ ماه امسال، میزان صادرات شمش، ۳میلیون و ۷۸۷ هزار تن، محصولات فولادی، یک میلیون و ۶۷۹هزار تن و آهن اسفنجی ۴۰۳ هزار تن بود که در مقایسه با رقم تولید مدت مشابه سال گذشته (۴ میلیون و ۳۷۷ هزار تن شمش، ۲ میلیون و ۴۰۵ هزار تن انواع محصولات فولادی و ۷۰۶ هزار تن آهن اسفنجی)، به ترتیب ۱۳، ۳۰ و ۴۳ درصد کاهش داشت. همچنین، از ابتدای فروردین تا پایان آبان، ۴ هزار تن شمش و ۶۱۱ هزار تن، انواع محصولات فولادی وارد شد که در مقایسه با رقم واردات مدت مشابه سال گذشته (۳ هزار تن شمش و ۳۶۱ هزار تن انواع محصولات فولادی)، به ترتیب ۳۳ و ۶۹ درصد افزایش یافت.
دنیایاقتصاد : در حالی برآیند معاملاتی هفته گذشته در بورس تهران از ریزش ۲/ ۶ درصدی شاخص کل حکایت داشت که کاهش چشم گیر فشار فروش در ۲۶ آذر در واقع نویددهنده بازگشت بازار به روند منطقی بود. به این ترتیب در روز شنبه معاملهگران توانستند همزمان با پایان مثبت بازارهای جهانی در شامگاه جمعه، رشد ۲/ ۲ درصدی دماسنج بازار سهام را رقم بزنند و در پی این افزایش نماگر اصلی که از دقایق ابتدایی شروع بازار با فشار خرید در اغلب نمادهای معاملاتی همراه بود، توانست رقم یک میلیون و ۴۴۴ هزار واحدی را به خود اختصاص دهد.
در نخستین روز معاملاتی این هفته، گردش نقدینگی شرایط متفاوتی را در بازار سهام رقم زد بهطوری که شاخص هم وزن که از تمام نمادهای معاملاتی به یک اندازه تاثیر میپذیرد نیز با افزایش حدود ۲ درصدی همراه شد که این مهم در جای خود نشان از بازگشت اقبال به اغلب سهام شرکتهای بورسی و فرابورسی در بازار سهام کشور دارد. در بازار روز شنبه جدال بین حقیقیها و حقوقیها نیز به اوج خود رسید و اغلب فروشندگان سهام در چند روز معاملاتی اخیر، دیروز با تشکیل صفهای خرید طولانی مسیر جریان داد و ستدهای بازار را به سمت مثبت تغییر دادند؛ بهطوری که ارزش معاملات خرد در بورس تهران نیز در پی این رویداد به رقم ۱۱ هزارو ۱۴۰ میلیارد تومانی رسید.
در واقع با استناد به آمار خالص تغییر مالکیت صنایع بورسی در این روز، سهامداران خرد حضور فعالی در سمت خرید سهام رقم زدند؛ بهطوری که خالص خرید حقیقیها به ۱۱۹۵ میلیارد تومان رسید. در این بین به ترتیب گروههایی اعم از فلزات اساسی، محصولات شیمیایی و کانه فلزی مورد استقبال حقیقیهای بازار قرار گرفتند. در نقطه مقابل نیز صنایعی اعم از سرمایهگذاری ها، بانکها و مخابرات در پرتفوی سرمایه گذاران حقوقی جای گرفتند و به نوعی خالص خرید حقوقیها در روز شنبه به ترتیب در این ۳ گروه صورت گرفت. در حالی طی معاملات روز گذشته، شاهد بازگشت بزرگان بازار که غالبا در گروه صنایع و شرکتهای شاخص ساز و کامودیتیمحور قرار میگیرند، بودیم که نرخ دلار محدوده ۲۵ هزار و۵۰۰ تومانی را (تا لحظه تنظیم این گزارش) ترک کرد و به اعتقاد کارشناسان در صورت ثبات شرایط فعلی و عدم بروز ریسک سیاسی جدید این نرخ مستعد ریزش بیشتری است. در این میان اما روند مثبت پایان هفته بازارهای جهانی مورد توجه بورسبازان قرار داشت. جایی که مس به ۸هزار دلار بر هر تن رسید و هر بشکه نفت برنت نیز از مرز ۵۲ دلار عبور کرد.
تمدید مهلت بررسی «FATF»، لوایح «پالرمو» و «CFT» از سوی مجمع تشخیص مصلحت نظام از جمله موارد حائز اهمیتی بودند که معاملهگران در محاسبات روز کاری گذشته خود این ریسک سیاسی را تا حدودی نادیده گرفتند. در واقع کلیت بازار با توجه به پارامترهایی اعم از پتانسیل بنیادی صنایع با توجه به ارزندگی قیمت سهام در محدوده فعلی و میزان اثرگذاری افزایش قیمتهای جهانی در سهام شرکتهای فعال بازار سرمایه کشور به مسیر صعودی خود ادامه دادند. رفتارشناسی سهامداران نشان میدهد، در حالی سایه بودجه ۱۴۰۰ همچنان در محاسبات فعالان بازار وجود دارد که این ریسک در اذهان معاملهگران اکنون تا حدودی کمرنگ شده است و بورس بازان در انتظار اصلاحات جدید مجلس هستند. این تغییر رویکرد در فضای معاملاتی به اعتقاد کارشناسان در حالی شکل گرفت که اکنون سهامداران به غیر واقعی بودن بودجه دولت و اعلام ضرورتهای اصلاح آن از سوی نمایندگان مجلس پی بردند. بنابراین با طولانی شدن پروسه تغییرات در بودجه ۱۴۰۰ فرصتی مغتنم برای فعالان بازار سرمایه کشور در راستای کسب سود از دید برخی تحلیلگران وجود خواهد داشت.
در حالی که روز گذشته حشمت الله فلاحت پیشه فضای مجمع تشخیص مصلحت نظام را نسبت به FATF مثبت ارزیابی نکرد، که گشایشهای احتمالی در حوزه «FATF» میتواند در کنار بهبود وضعیت تبادلات بانکی زمینه توسعه و تسهیل فرآیند صادرات و واردات را در حوزه پولی فراهم سازد. به اعتقاد فعالان بورسی عدم ایجاد گشایش در این حوزه میتواند به رشد تورم انتظاری نیز در کلیت فضای اقتصادی کشور نیز منجر شود که در این صورت برخی از شرکتهای صادراتی و غالبا دلار محور منتفع خواهند شد و سایرین رفتار متفاوت و گاه غیر منتظرهای را از خود نشان میدهند.
روایت آماری
در جریان دادوستدهای دیروز از ۳۳۳ نماد بورسی معامله شده، ۱۵۱ نماد (معادل ۳/ ۴۵ درصد) صف خرید به ارزش ۱۶۶۰ میلیارد تومان داشتند و ۲۹ نماد (معادل ۹ درصد) صف فروش به ارزش ۱۹۷ میلیارد تومان تشکیل دادند. در این بین نماد تازهوارد «وبوعلی» با حجم ۹۸ میلیون سهم بیشترین حجم خرید و «وسخراج» با حجم فروش ۶۵ میلیون سهمی بیشترین حجم صف فروش را داشت. در معاملات فرابورس (بازار اصلی فرابورس) از ۱۳۳ نماد معامله شده، ۶۷ نماد (معادل ۳/ ۵۰ درصد) صف خرید به ارزش ۹۴۸ میلیارد تومان و تنها ۶ نماد صف فروش ۷/ ۱۶ میلیارد تومانی داشتند. نماد تازهوارد «وکبهمن» بیشترین حجم صف خرید و «مادیرا» بیشترین حجم صف فروش را در این بازار تجربه کردند.
در بازار پایه فرابورس نیز از ۱۲۵ نماد فعال، بازار پایه ۷۰ نماد (معادل ۵۶درصد) صف خرید به ارزش ۳۵۱ میلیارد تومان و ۳۰ نماد (معادل ۲۴ درصد) صف فروش ۵۴۳ میلیارد تومانی تشکیل دادند که روز شنبه «شپترو» بیشترین حجم صف خرید و «فوکا» بیشترین حجم صف فروش را دارا بودند. از مجموع کل بورس و فرابورس حدود ۶/ ۷۰ درصد از نمادها با قیمت پایانی مثبت و ۵/ ۲۵ درصد از نمادها با قیمت پایانی منفی معاملات دیروز را پایان دادند. در این بین سه نماد بورسی «فملی»، «فولاد» و «فارس» و سه نماد فرابورسی «آریا»، «مارون» و «میدکو» بیشترین اثر مثبت بر دو شاخص کل بورس و فرابورس را داشتند.
دنیایاقتصاد- پروانه کُبره : روند متفاوت بازار سرمایه در یک ماه اخیر سیگنالهای متفاوتی به سرمایهگذاران این بازار پرحاشیه میدهد. کاهش پی در پی شاخص بورس از اواسط مردادماه سهامداران خرد را بر آن داشت تا تصمیمات جدی برای خروج از بازار اتخاذ کنند اما بعد از سه ماه پرچالش، بورس تهران در چند قدمی رسیدن به تعادل در حرکت است. به گفته کارشناسان وضعیت بازار سهام از آنچه تصور میشد بهتر است. دراین میان عوامل متعددی وجود دارد که میتواند چشمانداز مثبتی برای سهامداران ترسیم کند. یکی از این عوامل اما روند قیمت نفت و فلزات در بازار جهانی است.
سوخت جهانی برای بورسبازی
حدود ۶۰ درصد از ارزش بازار سهام در اختیار شرکتهای کامودیتیمحور قرار دارد. در هفتههای اخیر با توجه به تغییرات اقتصادی برخی کشورها و پایان شیوع کرونا در نقاط مختلف، آمار گمرکی غولهای اقتصادی دنیا از جمله چین از افزایش میزان خرید و مصرف فلزات اساسی پرده بر میدارد به گونهای که قیمت جهانی این محصولات با افزایشی چشمگیر بر روند صعودی در حرکت است. کارشناسان بر این باورند که با توجه به وضعیت فعلی بازارهای جهانی و کاهش قیمت جهانی دلار این روند تداوم خواهد یافت. این وضعیت حاکی از آن است که شرایط شرکتهای کالایی بورس و شرکتهایی که در داخل این محصولات را تولید میکنند، به دنبال تغییرات قیمتهای جهانی وارد فاز جدیدی میشوند و میزان تاثیرپذیری قیمت سهام این شرکتها از قیمت جهانی محصولات فلزی افزایش مییابد. سرنوشت گروههای فلزی به قیمتهای جهانی گره خورده است، از اینرو به نظر میرسد شاهد تغییرات جدی در نحوه دادوستدهای این گروهها طی هفتههای آینده باشیم.
پیشروی مس در بازار جهانی
قیمت کامودیتیها فراتر از انتظارات در حال رشد هستند و این رشد غیرمنتظره اگر پایدار باشد سودآوری دلاری شرکتهای بورسی و همچنین تراز ارزی کشور را دچار تحول میکند. مهدی افنانی کارشناس بازار سهام در همین رابطه به «دنیای اقتصاد» میگوید: در هفته گذشته قیمت جهانی مس قلل جدیدی را فتح کرد و به اعداد جدیدی رسید. برآوردها حاکی از آن است که روند رشد قیمت مس بعد از سال میلادی جدید نیز صعودی باشد. افزایش قیمت جهانی مس تاثیر بسزایی بر شرکتهای بورسی مسمحور دارد. چشمانداز مثبت قیمت جهانی مس همراه با ثبات نرخ ارز در محدوده ۲۴ تا ۲۶ هزار تومان، سود قابل تاملی را نصیب سهامداران خود میکند. از اینرو با توجه به حرکت مثبت قیمت مس در بازارهای جهانی به نظر میرسد شرکتهای مذکور در سال آینده، سال پر فروشی داشته باشند.
وی با اشاره به وضعیت بازار نفت و تاثیر آن بر بورس تهران عنوان میکند: عبور بهای هر بشکه نفت (برنت) از مرز ۵۲ دلار (سقف ۹ ماهه) دو موضوع اساسی را روشن میکند. امکان افزایش عرضه نفت توسط ایران یکی از موضوعات مهمی است که اظهارات مختلفی در این خصوص شنیده میشود که از جهات مختلف برای ایران حائز اهمیت است. افنانی ادامه میدهد: موضوعات کرونا و تغییرات شرایط بینالمللی ایران، وضعیت نفت را وارد فاز دیگری میکند. این دو عامل مهم احتمال تثبیت قیمت نفت در محدوده ۵۰ تا ۶۰ دلار در هر بشکه را به بالاترین حد ممکن میرساند؛ اگرچه نرخ دلار در بودجه ۱۴۰۰ نیز نقش تعیینکنندهای بر بازار نفت ایران و صنایع و زیرمجموعههای آن بازی میکند.
تداوم روند صعودی قیمتها
این کارشناس بازار سهام در مورد چشمانداز قیمت جهانی فلزات میگوید: قیمت آلومینیوم، سرب، روی، فولاد و معدنیها برای سال آینده میلادی با از بین رفتن کرونا بر مدار صعودی حرکت خواهند کرد. در حال حاضر چین به دنبال خرید این فلزات است. اتفاقی که میتواند منجر به رشد قیمت جهانی قیمت این فلزات و در نهایت روند رو به رشد قیمت آنها در بازار بورس تهران شود. وی تاکید میکند: سرعت رشد قیمت این فلزات به سرعت رشد مس نخواهد رسید. در مورد شرکتهای فولادی نیز وضعیت بهگونهای است که به نظر میرسد با توجه به حل مشکلات زنجیره فروش داخلی و پایان حواشی فروش فولاد، صنایع فولادی در پایان سال گزارش عملکرد مثبتی ارائه خواهند کرد.
افنانی در پایان با بیان اینکه بازار تاکنون نسبت به دلار ۱۱ هزار و ۵۰۰ تومانی وزنه زیادی نداده است، اظهار میکند: در حال حاضر تنها موضوعی که بازار سرمایه را تهدید میکند نرخ دلار در بودجه ۱۴۰۰ است. بازار سرمایه خود را با دلار زیر ۲۰ هزارتومان نمیتواند وفق دهد اما در صورتی که مجلس با دلار ۱۱ هزارتومانی موافقت کند بازار سهام، متفاوت تر از چیزی که پیش بینی میشود واکنش نشان میدهد و احتمال ریزش قیمت سهام وجود دارد. در مورد دلار ۱۱هزار تومانی حرف و حدیث زیاد است اما شواهد حاکی از آن است که گزارش عملکرد شرکتها تا پایان اسفند بر اساس نرخ فعلی دلار بسته میشود.
برنامه چین برای مس
جمشید آسیایی یکی دیگر از کارشناسان بازار سرمایه به بررسی تغییرات قیمتی فلزات اساسی میپردازد و به «دنیایاقتصاد» میگوید: در یک ماه اخیر قیمت کامودیتیها به خصوص فلزات افزایش چشمگیری داشته که عوامل مختلفی در آن دخیل هستند. مس اولین فلزی است که ریزش قیمتی که به علت هراس پاندمی بیماری کرونا را تجربه کرده بود، بازیابی کرد (ریزش از ۶۲۰۰ تا ۴۶۰۰) و در پایان معاملات روز جمعه تا مرز ۸هزار دلار پیشروی کرد و به سقف ۹۵ ماهه رسید. با توجه به شیوع کرونا در آمریکای جنوبی و وجود منابع غنی مس در آن مناطق، نگرانیهای بینالمللی درباره عرضه مس به ویژه از سوی شیلی که بزرگترین تولیدکننده آن است، همچنان ادامه دارد و این کاهش عرضه منجر به افزایش قیمتها میشود. وی اظهار میکند: موسسه بینالمللی فیچ در مورد افزایش تقاضای مس در سال ۲۰۲۱ دو عامل را برشمرده است؛ یکی افزایش تقاضای انرژی بیشتر، ساخت و ساز و گسترش صنایع خودرو در سطح جهان و عامل مهم دیگر اقدامات محرکهای اقتصادی چین. بدین معنی که چین بودجه مربوط به پروژههای زیرساختی جهت دوران پسا کرونا را افزایش داده که این تصمیم موجب افزایش تقاضا برای مس خواهد شد، به همین دلیل قیمت ۸۵۰۰ دلار به بالا برای این فلز کاملا محتمل است.
خوشبینیهای بازار سرب و روی
جمشید آسیایی با اشاره به چشمانداز بازار جهانی سرب بیان میکند: در سال ۲۰۲۰ نسبت به سال ۲۰۱۹ به دلیل شیوع ویروس کرونا، فعالیت بسیاری از معادن سرب و روی کاهش یافت و پیشبینی میشود که برای کنسانتره روی در سال ۲۰۲۱ با توجه به کاهش قرنطینه و خوشبینیهای به وجود آمده در مورد ریشهکن شدن کرونا، کسری عرضه وجود داشته باشد و این کسری عرضه تا سال ۲۰۲۵ ادامه داشته باشد که منجر به رشد قیمتی این دو فلز خواهد شد. به گفته این کارشناس، براساس دادههای statista میانگین قیمتی روی در سالهای ۲۰۱۹ و ۲۰۱۸ در محدوده ۲۳۰۰ دلار بوده است. در حالی که در آن سالها مازاد عرضه وجود داشته است از اینرو جهش قیمتی روی قابل انتظار است. طبق گزارش رویترز، ذخایر روی شانگهای در حال حاضر در سطح ۸۹ هزار و ۱۸۸تن است که از اوج ماه مارس ۸۱ هزار تن کاهش یافته است که مبین تقاضای شدید آن در بازارهای جهانی است.
وی میگوید: بهرغم کاهش تقاضای خودرو در سال گذشته، به نظر میرسد که این بخش بهبود یافته و به دلیل تقاضای زیاد برای کامیونها و وسایل نقلیه تجاری، فروش آنها درماه ژوئن ۶/ ۱۱ درصد افزایش یافته است، به همین علت واردات روی تصفیه شده چین طی دو ماه گذشته رو به افزایش و ادامهدار است. بر اساس پیش بینی موسسه ILZSG تقاضای سرب و روی در سال ۲۰۲۱ به ترتیب بیش از ۴/ ۴ و ۶/ ۶ درصد افزایش خواهد یافت. ساخت ظرفیتهای جدید واحد ذوب روی در چین بهطور چشمگیری کاهش یافته است بهطوری که محدودیت در تولید را خواهیم داشت که این محدودیت در کنار رشد تقاضا، منجر به افزایش قیمتی شدیدی خواهد شد. قیمتهای آتی سرب و روی در سررسیدهای سه ماهه، یک ساله و دوساله مس بیشتر از قیمت نقدی آنها است (کونتاگو) که مبین انتظارات رشد قیمتی سرب و روی است.
تکرار سودآوری شرکتها
جمشید آسیایی در مورد وضعیت بازار سنگ آهن و فولاد نیز اظهار میکند: بازار سنگ آهن از یکسو بهخاطر افزایش تقاضای واردات چین و سرمایهگذاری در بخش زیرساختها و محرکهای اقتصادی این کشور و از سوی دیگر به دلیل نگرانی عرضه سنگ آهن از جانب برزیل و استرالیا با جهش خیرهکنندهای روبهرو شده است. در مورد بازار فولاد نیز شرایط متفاوت تر از گذشته پیش میرود.بازار داخلی شدیدا در رکود و تقاضا برای شمش فولادی در بورس کالا به شدت ضعیف است. اگر وزارت صمت، دست از مقررات سختگیرانه صادرات فولاد بردارد، یک فرصت بزرگ برای فولادسازان کشور نظیر «فولاد»، «فخوز»، «کاوه» و «هرمز» به وجود خواهد آمد.
وی در ادامه میگوید: شواهد حاکی از آن است که فولادسازان ایرانی به دنبال قیمتهای ۴۹۰ تا ۵۰۰ دلار به ازای هر تن بیلت صادراتی هستند، این در حالی است که مشتریان خارجی به قیمت ۴۷۰ دلار برای شمش فولادی صادراتی ایران رضایت دادهاند. این کارشناس با بیان اینکه سود شش ماهه امسال شرکتها ۱۵۶ هزارمیلیارد تومان است که نسبت به سال قبل حدود ۱۲۰ درصد رشد داشته تاکید میکند: درسه ماه دوم امسال این افزایش سود ۱۸۸ درصد است و متوسط نرخ دلار صادراتی هم درشش ماه اول حدود ۱۷.۵۰۰ تومان بوده است که با ثبات روند نرخ دلار نیمایی و رشد قیمتهای جهانی در نیمه دوم سال جاری این سود قابل تکرار خواهد بود و حتی شاهد شکست رکورد سودآوری در شرکتهای کامودیتی محور خواهیم بود.
بهترین گروههای سرمایهگذاری
بورس تهران عمدا کامودیتی محور است، از این رو روند فعالیت و سود شرکتهای بورسی وابستگی مستقیمی به قیمتهای جهانی دارند. این را علیرضا تاجبر تحلیلگر بازار سرمایه به «دنیای اقتصاد» میگوید و عنوان میکند: شرکتهای حاضر در بورس محصولاتی را تولید میکنند که از بازار صادراتی مطلوبی برخوردار باشند، بنابراین با افزایش قیمتهای جهانی، سودآوری این شرکتها افزایش مییابد. وی اظهار میکند: افزایش قیمت جهانی فلزات از ۳ جهت سود شرکتهای فلزی را تحت تاثیر قرار میدهد. تثبیت قیمت دلار بالای ۲۰ هزارتومان در ۶ ماه دوم سال (درحالی که نرخ دلار در اوایل سال زیر ۲۰ هزارتومان بود)، کاهش ارزش جهانی دلار که باعث شد کامودیتیها اتفاقات مثبتی را تجربه کنند و سومین مورد که نمیتوان از کنار آن به راحتی عبور کرد، نرخ فروش محصولات است که پیشبینی میشود در نرخ فروش آنها گشایشهایی صورت گیرد؛ بهطوری که هم در نرخ فروش و هم در میزان فروش شرکتها تا پایان سال شاهد تغییرات گستردهای خواهیم بود. بر همین اساس گروههایی که به قیمتهای جهانی وابستگی دارند بهترین گروهها برای سرمایهگذاری محسوب و از سه جهت منتفع میشوند.
دلایل افزایش قیمت جهانی فلزات
تاجبر به علل افزایش نرخ جهانی فلزات میپردازد و میگوید: قیمت فلزات به دو دلیل عمده با افزایش روبهرو شده است. کاهش قیمت جهانی دلار و افزایش تقاضا از سوی کشورهای مختلف بازار فلزات را با رونق رو به رو کرده است. بر همین اساس مس و متانول با افزایش قیمت بیشتری مواجه شدهاند. مس به دلیل افزایش تقاضای ماشینهای هیبریدی و متانول نیز به دلیل قانون جدید دریانوردی که آن را جایگزین نفت کوره پذیرفته با افزایش قیمت مواجه شدند. وی در ادامه بیان میکند: فلزات و کامودیتیها وارد روند افزایشی قیمتها شدهاند و این روند صعودی با توزیع واکسن و اتمام شیوع کرونا تداوم خواهد یافت.این کارشناس بازار در مورد چشمانداز قیمت نفت نیز میگوید: وضعیت بازار نفت رابطه مستقیمی با میزان عرضه و تقاضا دارد اما بعید به نظر میرسد جهش قیمت نفت ادامه دار باشد.تولید بسیاری از شرکتها توجیه پیدا میکند و وارد گردونه تولید میشوند و مازاد عرضه مانع افزایش قیمت خواهد شد.
به گفته تاجبر، افزایش نرخهای جهانی در شرکتهای مختلف متفاوت عمل میکند. او در همین رابطه اظهار میکند: گروه سرب و روی نسبت به سایر گروهها از افزایش قیمتهای جهانی بیشتری منتفع میشود. در سهامی آلومینیومی نیز وضعیت به همین منوال است. با توجه به اینکه برای این گروه همیشه تقاضا وجود دارد روند مثبت قیمت آنها تضمین شده است، اگرچه این گروه با ریسک افزایش حاملهای انرژی دست و پنجه نرم میکنند اما با توجه به اینکه ریسک افزایش حاملهای انرژی برای سال بعد منتفی اعلام شده این گروه از مزیتهای فراوان سرمایهگذاری برخوردارند. این کارشناس خاطرنشان میکند: بازارسرمایه نه بودجه را قبول دارد نه قیمت دلار سال۱۴۰۰ و نه قیمت نفت را. معاملات بازار متناسب با تغییرات قیمت مورد تحلیل فعالان قرار میگیرد به همین دلیل قیمت سهام با دلار ۲۲ هزار تومانی در حال حاضر رقمی قابل توجیه است.
دنیایاقتصاد : بازار سرمایه هفتههای اخیر را در شرایطی سپری کرده که فضای تحلیلی پیش روی بازار سهام پس از یک ریزش سنگین چهار ماهه نوعی از دوگانگی را شاهد است. در حالی تغییر فضای سیاسی در ایالاتمتحده، بر امید پیرامون لغو تحریمها افزوده است که تا پیش از این همه فعالان بازار سرمایه حول انتظارات تورمی و تاثیر آن بر رشد قیمت سهام اتفاق نظر داشتند. این در حالی است که هم اکنون با تغییرات یادشده بیش از گذشته بر احتمال کاهش ریسکهای سیستماتیک بر بازار سهام افزوده شده است؛ عاملی که میتواند بهراحتی افزایش نسبت قیمت به سود سهام تحلیلی را کاهش دهد و آن را به حدود میانگین ۶ واحدی آن تا قبل از نیمه سال ۹۸ برساند. این احتمال در حالی مطرح میشود که تا پیش از این و در اوج ۲ میلیون و ۷۸ هزار واحدی شاخص کل بورس، نسبت یادشده در حدود ۲۲ واحد بود و حالا پس از ریزش ۴ ماهه به محدوده ۵/ ۱۱ واحد رسیده است.
عیار ریسک در بازار سهام
بازار سرمایه در حالی۳ فصل از سال۹۹ را سپری کرده که فراز و فرود قیمتها در مواجهه با ریسک دو دیدگاه کلی را به بازار نشان میدهد. در این میان از یکسو دستهای از فروشندگان با آیندهنگری خود را برای هر نوع گشایش اقتصادی و کاهش ریسکهای حاکم بر اقتصاد وفق میدهند و در مقابل بخش خوشبین فعالان بازار سرمایه صعود قیمتها در بازار جهانی را به فال نیک گرفتهاند و افق مثبتی را برای میانمدت در این بازار متصور شدهاند. معروف است که تئوریهای توطئه از دل پیچیدگیها سر برمیآورند. گاهی اوقات محیط پیرامون انسان آنقدر به سمت پیچیدگی میل میکند که افراد ذینفع یک واقعه یا موضوع در مقابل حجم بالای اطلاعات و موضوعات به ظاهر متناقض دیگر چارهای ندارند به جز تکیه کردن به توضیحاتی که ماهیت یک مساله را به جای حلاجی دقیق، سادهسازی میکند. در این حالت سادهسازی نه تنها در خدمت مساله و فهم بهتر متغیرهای دخیل در آن نیست بلکه خود سنگی است بسته شده به پای لنگ حقیقت که گاه میتواند با ایجاد سوءتفاهمهای کلی تعداد زیادی از افراد را به نحوی نابهنجار از فهم درست واقعه یا احتمالات موجود دور کند. مشکل از آنجا شروع میشود که اکثریت افراد درگیر با یک ابهام اغلب بر این باورند که جواب یک سوال ساده لزوما حاوی توضیحی ساده است که در صورت دستیابی به آن مشکلات شکل گرفته پیرامون بحث تا حد زیادی مرتفع میشود؛ امری خلاف واقع که در حال حاضر بسیاری از جنبههای مختلف زندگی بشری را درگیر خود کرده است. مشکل آنجاست که ذهن انسان اساسا علاقه چندانی به جوابهای سخت ندارد. انسان از پیچیدگی بیزار است و به نظر میرسد همین موضوع است که سبب شده در مواقعی که بیشتر نیازمند کسب اطلاعات بیشتر است از آن رویگردان باشد.
اینکه دلیل چنین اتفاقی چیست از حوصله این مطلب خارج است، اما آنچه مسلم است اینکه سوگیری یاد شده و مسائل شکل گرفته حول آن در چند سال گذشته تا حد زیادی بر آنچه در بازار سرمایه جاری بوده، اثر گذاشته است. در حال حاضر بسیاری از فعالان خرد بازار سرمایه به رغم آنکه از ابتدای سال جاری تاکنون حداقل شاهد دو نوسان بزرگ در این بازار بودهاند همچنان بر این باورند که بازار سهام جایی است که میتوان به سادگی و برای بلندمدت در آن حضور داشت و بدون آنکه سعی چندانی برای دانشاندوزی در آن به کار بست به آسانی در آن کسب درآمد کرد. این گمان خام که خود را در افزایش بیحد و حساب تعداد کانالهای فعال در شبکههای مجازی نشان داده است، نه تنها سبب شده تا تئوری توطئه در میان بخش عامی بازار سرمایه قوت بگیرد؛ بلکه به اشتباه این تصور را پدید آورده که بازار سهام و فراز و فرود قیمتها در آن بیش از آنکه ناشی از تلاقی تمام تصمیمات اثرگذار و نمود آن بر قیمت یک دارایی باشد ناشی از رفتار حقوقیها و دستهای پشت پرده است که هر بار بدون دلیل سهام را در بازار تقاضا یا عرضه میکنند. مشکل از اینجا شروع میشود که مساله یادشده اگرچه در بازار سهام امری مسبوق به سابقه است با این حال چندان دقیق نیست. اینکه اشخاص حقیقی یا حقوقی در بازار وجود دارند که تنها بر اساس صلاحدید خود اقدام به خرید و فروش سهام میکنند امری است که در همه جای دنیا وجود دارد. با این حال آنچه توانسته بر این مساله اثر بگذارد نه دستهای پشت پرده بلکه عواملی متعدد از جمله بررسی عوامل بنیادی است.
دور باطل تورم
شاید بیشترین عاملی که میتواند بر این تصور از توطئه نقش داشته باشد جنبه کمتر پیدای سرمایهگذاری در بازار سهام یعنی ریسک آن است. بازار سرمایه در حالی در سایر کشورهای جهان به خصوص اقتصادهای توسعهیافته، بهعنوان بازاری پرریسک شناخته میشود که در ایران ظهور و سقوط تورمی قیمتها در اذهان عمومی طی دهههای گذشته آن را به بازاری پرنوسان و ظاهرا جذاب بدل کرده، بازاری که در کلیت بیش از آنکه نمایانگر بخش واقعی اقتصاد باشد، به نماگری بدل شده که انتظارات کلی از تورم و ریسک را به نمایش میگذارد. بررسیهای «دنیایاقتصاد» حاکی از آن است که در تمامی دورههای افزایش قیمت دلار در دهههای اخیر که شاخص کل بورس رشدی پرشتاب را از خود به نمایش میگذارد، همزمانی اقبال عمومی به بازار سهام مقارن با دوره کاهش ارزش ریال بوده همین امر سبب شده تا در طول تمامی ادوار یاد شده نسبت قیمت به سود هر سهم یا همان P/ E اندکی افزایش نسبت به حالات عادی که انتظارات تورمی در آن حول میانگین بلندمدت میگردد، داشته باشد.
مشکل اما از جایی شروع میشود که رشد یکباره نرخ تورم و به تبع آن تشدید انتظارات تورمی راه را برای افزایش قیمتها بر اساس عواملی نظیر لزوم تجدید ارزیابی داراییها، افزایش ارزش جایگزینی و از همه مهمتر افزایش دلاری ارزش فروش شرکتها فراهم میکند. به موجب همین امر ارزش معاملات رفته رفته افزایش مییابد و توجه عموم به بازار سهام بیشتر میشود، تا جایی که در هر دوره اذهان عمومی ناخودآگاه در مواجهه با اخبار این رشد مرعوب میشوند و برای جا نماندن از قطار سود به جمع فعالان بازار سهام میپیوندند.
این ورود اما آنقدرها هم که در ابتدا به نظر میآید کم خطر نیست. فعالان تازهوارد بازار سرمایه در هر دوره از آنجا که به تبع رشد انتظارات تورمی به بازار سهام میآیند و پیش از ورود نیز اندوخته کافی از دانش مالی ندارند، در نهایت چارهای نخواهند داشت جز آنکه با تحلیل دیگران و بخت و اقبال به سرمایهگذاری بپردازند. این مساله سبب میشود تا همراهی قیمتها در بازار یاد شده که ابتدا به دلیل عوامل معقول بنیادی و تحلیلی به وجود آمده بود، رفتهرفته وضعیتی تودهوار را به وجود آورد که در آن سیل نقدینگی همچون گلهای رها شده به هر سوی که بخواهد میرود و به تنها چیزی که فکر میکند رشد قیمتهاست. برآیند این وضعیت نیز حاصلی جز نادیده گرفتن ریسک و سقوط یکباره قیمتها نخواهد داشت. دقیقا به همین دلیل است که تقریبا در طول ۳۰ سال گذشته چندین بار شاهد همهگیر شدن سرمایهگذاری در بورس میان اقشار مختلف مردم هستیم؛ رشدی که با جریان تورم میآید و تحت لوای کاهش ارزش پول ملی به تدریج حباب دارایی و سپس ترکیدن آن را که با سقوطی شدید همراه است، ایجاد میکند.
بازی با دُم ریسک
اما این ظهور و سقوطهای تورمی همانطور که گفته شد، اغلب خود را با تغییر نسبتهای بازار سهام نشان میدهند. نااطمینانی از آینده سبب میشود تا قیمتها بهعنوان مهمترین سنجه اقتصادی از تمامی انتظارات و تحلیلهای موجود، به نحوی افزایش یابند که نسبت قیمت به درآمد آیندهنگر که ما آن را تحت عنوان P/ E FORWARD مینامیم، بر خلاف شرایط معمول رفتهرفته اختلافی فاحش با نرخ بازده بدون ریسک پیدا کند. این نرخ که در اقتصاد ایران همان نرخ بهره بانکی در نظر گرفته میشود، در تمامی اقتصادهای جهان عموما سنجهای است که بر اساس آن میتوان دریافت سرمایهگذاری در یک دارایی با در نظر گرفتن تمامی ریسکهای پیرامونی چه بازدهی دارد. از آن جا که هر سرمایهگذاری به دلیل ریسکپذیری و شکیبایی که نیازمند آن است منطقا باید بازدهی بیش از بازده بدون ریسک داشته باشد، پس طبیعی است که سرمایهگذاری در هر جایی خارج از اوراق دولتی یا سپردهگذاری در بانک سود بیشتری داشته باشد. اما این بیشتر بودن بر اساس چه عواملی تعیین میشود؟
آنچه امروزه در ادبیات مالی به امری بدیهی بدل شده، رابطه مستقیم بین ریسک و بازده است، به این معنا که سرمایهگذار عقلایی در مواجهه با هر موقعیت سرمایهگذاری، بر اساس نرخ بازدهی اقدام به استفاده از سرمایه خود میکند که با ریسک آن همخوان باشد؛ به عبارتی بهتر هر چه ریسک بیشتر باشد بازده نیز باید افزایش یابد. در اقتصاد ایران آنچه که سهم بالایی در تعیین بازده مورد انتظار برای یک دارایی دارد، ریسکهای سیستماتیک است. در میان این ریسکها نیز آنچه در طول دو سال اخیر و در تمامی ادوار کاهش شدید ارزش ریال افزایش یافته ریسک تورم و ریسک ارزی است که بهطور مستقیم بر نسبتهای مالی اثر گذاشته است.
رکوردشکنی نسبتها
همانطور که در گزارشهای پیشین نیز به آن اشاره شد، بررسیهای «دنیایاقتصاد» حکایت از رشد قابل توجه نسبتهای قیمتی همانند P/ E آیندهنگر، P/ S (قیمت به فروش) و P/ E قیمت به ارزش دفتری در تمامی دورههای افزایشی اخیر است. این نسبتها اگرچه هر کدام عاملی متفاوت را به نمایش میگذارند و همسویی افزایش آنها با تورم بالای سالهای مورد بحث حکایت از آن دارد که انتظارات تورمی توانسته تمامی روالهای تحلیلی سالهای ثبات را کنار بزند و به شرایطی برسد که مختص وضعیت نامعمول است. اجماع تحلیلگران به خوبی نشان میدهد نسبت قیمت به سود آیندهنگر در سه فصل نخست ۹۸، هیچ گاه از محدوده ۷/ ۴ واحد فراتر نرفته است. با این حال این نسبت از ابتدای زمستان ۹۸ با شیبی فزاینده از محدوده ۵ واحد فراتر رفته و تا پایان این سال به محدوده ۷/ ۶ واحد رسیده است. این نسبت در ابتدای سال جاری به لطف رکود کسب و کارها و خانهنشینی بسیاری از مردم تحت تاثیر کاهش یکباره نرخ بهره بانکی وارد فاز رشدی غیر معمول شد و در نهایت تا میانه تابستان برای کل بازار سرمایه به محدوده ۲۲ واحد رسید. این افزایش شتابان در نسبت یاد شده با رسیدن ضرایب قیمت به فروش و قیمت به ارزش دفتری میانگین بازار به محدودههای ۶۵/ ۹ و ۱۳/ ۱۴در حالی به ثبت رسید که افزایش این نسبتها نه به دلیل افزایش بهرهوری در اقتصاد بلکه به سبب عامل انتظارات تورمی برآمده از ریسک کاهش ارزش پول ملی بود. این امر سبب شده تا در ماههای یاد شده بیشواکنشی نسبت به بازار سهام در رشد آتی قیمتها تغییری افراطی را در تمامی نسبتهای یاد شده به ثبت برساند؛ نسبتهایی که از حیث تاریخی بیسابقه بودهاند و با اولین عرضه آبشاری از سوی یکی از کارگزاریهای فروشنده سهام عدالت به افت تقریبا ۵۰ درصدی ارزش بورس تهران منتهی شدند.
در کشاکش دو طرز فکر
از آن زمان تا کنون اگرچه بخش قابلتوجهی از سرمایههای موجود به سمت بازار ارز سرازیر شد و قیمت دلار را تا محدوده ۳۲ هزار تومان بالا برد، با وجود این کاهش قیمتها در بازار سرمایه به محدودهای نرسید که میانگین P/ E آیندهنگر بازار به میانگین روزهای قبل از نیمه سال ۹۸ برسد.
در حالی فشار فروش سنگین موجود در بازار سرمایه تا قبل از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا واکنشی بدیع به قیمتهای از دست رفته و امتداد هیجانهای فروش بود که افزایش امیدها به گشایش اقتصادی محتمل، ناشی از بازگشت ایالات متحده پساترامپ به برجام در کنار رکوردشکنی کامودیتیها در بازارهای جهانی، از جو منفی حاکم بر بورس و فرابورس کاست و به رونق این دو در آذرماه انجامید. این در حالی است که در طول همین مدت نسبت یاد شده در مقایسه با سابقه تاریخی همچنان بالاست. به نظر میرسد آنچه که سبب شده تا در روزهای گذشته طنابکشی عرضه و تقاضا به شدت بر نوسانات بازار بیفزاید تلاقی دو نگاه متفاوت بر آینده بازار سهام است. از سویی برخی بر این باورند که گشایش سیاسی در رابطه ایران با غرب میتواند به کاهش ریسکهای سیاسی بینجامد؛ مسالهای که به راحتی از ریسک موجود کاسته و راهی به جز تعدیل تحلیلهای آتی با افت بیشتر قیمت ارز و در نتیجه کاهش نسبت قیمت به در آمد آیندهنگر نمیگذارد و از سویی دیگر برخی نیز باور دارند که احتمال یاد شده حتی در صورت حصول آنقدر به زمان حال نزدیک نیست که کاهش پرسرعت ریسک به بازار تحمیل کند. این دسته بر این باورند که بنا بر علل یاد شده رشد قیمتهای جهانی در میانمدت مهمترین عامل پیش روی بازار است و میتواند بازار سرمایه را با روزهای پررونقتری مواجه کند.
بدون دیدگاه