شرکت کارخانههای پلاسکو کار سایپا اظهارنظر حسابرس و بازرس قانونی نسبت به گزارش توجیهی هیاتمدیره را در سامانه کدال منتشر کرد. بر این اساس شرکت تاییدات لازم از سوی حسابرس و بازرس قانونی (موسسه حسابرسی و خدمات مدیریت سامان پندار) نسبت به گزارش توجیهی افزایش سرمایه مورخ ۱۷/ ۰۶/ ۱۴۰۰ هیاتمدیره شرکت مبنی بر لزوم افزایش سرمایه از مبلغ ۴/ ۹۱ میلیارد تومان به مبلغ ۱۴۶میلیارد تومان (افزایش سرمایه ۶۰درصدی) از محل مازاد تجدید ارزیابی داراییها به منظور اصلاح ساختار مالی و بهبود نسبتهای مالی دریافت کرده است.
پیتر برنت، معاملهگر سرشناس بازارهای مالی، معتقد است روند نزولی بیت کوین ادامه دارد و این ارز دیجیتال هنوز به کف قیمتی خود نرسیده است. برنت میگوید کفهای قیمتی قبلی در شرایطی ایجاد شدند که بازار با فروشهای هیجانی در حجم انبوه مواجه شده بود. او چندی پیش هم از شکلگیری الگوی دو قله نزولی در نمودار بیت کوین خبر داده و به تریدرها توصیهها کرده بود به آن توجه داشته باشند.
قیمت نفت در آخرین روز معاملاتی هفته گذشته کاهش یافت. افزایش موارد ابتلا به نوع ویروس کرونا امیکرون این نگرانی را ایجاد کرده که محدودیتهای جدید ممکن است به تقاضای سوخت ضربه بزند. این موضوع، بازار را در مسیر کاهشی قرار داده است.
به گزارش پایگاه خبری بازار سرمایه (سنا) و به نقل از سی ان بی سی، در روز جمعه، معاملات آتی نفت برنت با ۲ درصد کاهش به ۷۳ دلار و ۵۲ سنت در هر بشکه رسید.
همچنین، قیمت نفت خام وست تگزاس اینترمدیت آمریکا (WTI) با ۲.۱ درصد کاهش به ۷۰ دلار و ۸۶ سنت در هر بشکه رسید.
پیشبینیها حاکی است که برنت و WTI، در این هفته ۱.۴ درصد کاهش در پیش دارند.
قیمت نفت برنت در معاملات روز شنبه در ساعت ۸:۰۳ به وقت تهران، با کاهش ۲.۶۴ درصدی در هر بشکه، ۷۱ دلار و ۵۸ سنت معامله شد.
قیمت نفت خام آمریکا (وست تگزاس اینترمدیت) نیز تا لحظه تنظیم گزارش، کاهش ۲.۹۵ درصدی را به ثبت رساند و در هر بشکه، ۶۸ دلار و ۷۷ سنت معامله شد.
طلا نیز تا لحظه تنظیم این گزارش، کاهش ۰.۱۸درصدی را تجربه کرد و هر اونس طلا به قیمت یک هزار و ۸۰۱ دلار و ۷۰ سنت معامله شد.
قیمت طلا در آغاز معاملات روز دوشنبه افزایش یافت و نزدیک به بالاترین رقم خود طی سه هفته اخیر رسید. این در حالی است که نگرانیها درباره شیوع سریع نوع ویروس کرونا جذابیت فلز را افزایش داده است.
نقره نیز با کاهش ۰.۸۳درصدی، ۲۲ هزار و ۳۴۵ دلار معامله شد.
مس با افزایش ۰.۸۰ درصدی مواجه شد و ۴ هزار و ۲۶ دلار قیمت خورد.
باتوجه به وضعیت فعلی که بازارسرمایه به سبب کمبود نقدینگی طی یک سال اخیر تجربه کرده است به نظر می رسد تزریق منابع مالی به صندوق تثبیت در راستای حمایت و تقویت بازار می تواند سبب بهبود روند معاملات و بازگشت اعتماد سهامداران به این بازارمالی شود.
محمد میرزایی کارشناس بازار سرمایه در گفت و گو با خبرنگار پایگاه خبری بازار سرمایه(سنا)، در خصوص میزان تاثیر تزریق منابع مالی به صندوق تثبیت بازار سرمایه بر بازار سهام، گفت: با توجه به آنکه از منابع متعددی قرار است نقدینگی به صندوق تثبیت تزریق شود در نتیجه نوع تاثیر و سیاست گذاری آن نیز متفاوت خواهد بود.
او افزود: باتوجه به وضعیت نابسامانی که بازارسرمایه به سبب کمبود نقدینگی در یک سال اخیر تجربه کرده است به نظر می رسد تزریق منابع مالی به صندوق تثبیت در راستای حمایت و تقویت بازار می تواند سبب بهبود روند معاملات و بازگشت اعتماد سهامداران به این بازارمالی شود.
این کارشناس بازار سرمایه تصریح کرد: از این روز تزریق ۲۰ هزار میلیارد تومان می تواند نقش موثری در کاهش رفتارهای هیجانی و ثبات بازار سرمایه ایجاد کند.
میرزایی بیان کرد: اگر مبلغی در راستای حمایت از بازار سهام به صندوق تثبیت واریز شود به طور حتم شاهد رشد ارزش معاملات و سود آوری سرمایهگذاری در بورس نیز خواهیم بود اما این امر تنها برای رونق بازار سهام کافی نیست و باید موارد دیگر نیز در نظر گرفته شود.
او در خصوص واریز داراییهای دولت مانند مالیات معاملات به صندوق تثبیت بازار سهام، گفت: در خصوص واریز سرمایه های دولت به صندوق ثبیت هنوز کم و کیف آن مشخص نیست اما نکته ای حائز اهمیت آن است که وقتی دارایی های دولت به این صندوق تزریق شود به طور قطع پشتوانه صندوق بیش از پیش می شود و می تواند به معاملات بار عمق ببخشد.
این کارشناس بازار سرمایه گفت: در شرایط فعلی معاملات روزانه به نسبت گذشته به شدت کاهش داشته است، که واریز این وجوه در شرایط فعلی برای بازار سرمایه فرصت است اما باید دید دولت در قبال وجوهی که قرار است، تزریق کند آیا مطالباتی در آینده دارد یا خیر؟ که این موضوع باید روشن شود.
او بیان کرد: با منابع نقدی که قرار است به این صندوق تثبیت واریز شود دو نکته وجود دارد نخست آنکه مسئولان می توانند این مبلغ را فقط برای بازارگردانی سهم های بزرگ بکار گیرند یا آنکه مبلغ را به طور چرخشی به منظور حمایت از تمام سهم ها بکار گیرند که به نظر می رسد روش دوم در صورت تحقق می تواند اعتماد را به بازار سرمایه بازگرداند.
در روزهای پایانی سالجاری میلادی، اقبال به معاملات سنگآهن، فولاد و سایر فلزات صنعتی بازگشت و اغلب این محصولات در هفته منتهی به ۱۷دسامبر با افزایش نرخ روبهرو شدند. در شرایطی که امید به سیاستهای حمایتی دولت پکن از بخش ساختوساز عامل اصلی رونق نسبی معاملات فولاد و سنگآهن بهشمار میرود، حرکت دنیا به سمت استفاده از انرژیهای پاک و تورم بالای جهانی، از حفظ قیمت سایر فلزات در سطوح بالا حمایت میکند. در این شرایط، وضعیت فلزات صنعتی بهمراتب بهتر از وضعیت سنگآهن و فولاد است و برآوردهای جهانی روزهای بهتری را برای مس و آلومینیوم نسبت به سنگآهن و فولاد پیشبینی میکنند.
اقبال به معاملات سنگآهن بازگشت
در روزهای پایانی سالجاری میلادی، اقبال به معاملات سنگآهنیها بازگشت و برخلاف پیشبینیهای قبلی، سنگآهن که ظرف هفتههای قبل و در نیمه ماه نوامبر تا 89دلار به ازای هر تن نیز سقوط کرده بود، مجددا تا مرز 120دلاری شدن صعود کرد. به گزارش پلتس، در روز پایانی هفته قبل، یعنی جمعه هفدهم دسامبر، هر تن سنگآهن فاین (ریزدانه) عیار 62درصد تحویل بنادر شمالی چین با نرخ 118دلار و 25سنت مورد معامله قرار گرفت.
برنامه دولت چین در زمینه کاهش تولید فولاد در این کشور ظرف نیمه دوم سالجاری میلادی و در ادامه رکود در بخش ساختوساز مسکن چین باعث شده بود تا از رونق معاملات سنگآهن در 6ماهه دوم سالجاری میلادی کاسته شود؛ اما اعلام حمایت جدید دولت پکن از بخش ساختوساز برای سال آینده میلادی به ایجاد رونق نسبی مجدد در معاملات سنگآهن در روزهای پایانی سالجاری میلادی منجر شد. در عین حال، میزان افت تولید فولاد چین در نیمه دوم سالجاری میلادی بهمراتب بیش از هدف تعیینشده از سوی دولت پکن بود و همین موضوع، انتظار رشد فولادسازی را در چین ظرف روزهای پایانی سالجاری میلادی تقویت کرده و از رونق نسبی معاملات سنگآهن در سالجاری میلادی حمایت کرد. نزدیکی به تعطیلات سال نو میلادی موضوع دیگری است که از رشد بهای سنگآهن حمایت کرد. انتظار میرود همزمان با تعطیلات سال نو میلادی، از حجم ارسال محمولههای سنگآهن به چین به دلیل تعطیلات کاسته شود. از همین رو، عموما در هفتههای پیش از آغاز تعطیلات سال نو میلادی، افزایش خرید سنگآهن به منظور ذخیرهسازی در انبار، امری رایج است که این موضوع نیز از رشد قیمتی در این بازار حمایت کرد.
البته تمامی سیگنالهای اثرگذار بر بازار سنگآهن در چین افزایشی نیست. موجودی سنگآهن در ۴۵بندر چین همچنان رو به رشد است و طی هفته جاری به ۱۵۷میلیون تن رسیده است. ظرف هفتههای گذشته فعالیت بارگیری و تخلیه سنگآهن در بنادر چین و استرالیا به دلیل توفان کاهش یافته و در برخی موارد متوقف شده بود که این توفان نیز برطرف شده است؛ این موضوع میتواند به افزایش سرعت بارگیری سنگآهن در مبدا و همچنین افزایش سرعت تخلیه آن در مقصد منجر شود. این امر موجب افزایش موجودی سنگآهن در بنادر چین شده است که از این منظر زمینه عقبگرد قیمتی در این بخش را فراهم میکند.
کاهش تولید فولاد فراتر از برنامه
چین، بزرگترین تولیدکننده فولاد جهان، از ژانویه تا نوامبر امسال برابر 946میلیون و 360هزار تن فولاد تولید کرد که این رقم نسبت به میزان تولید فولاد این کشور در 11ماه ابتدایی سال قبل کاهش 6/ 2درصدی داشته است. در این شرایط، Huatai Futures اعلام کرد، با توجه به اینکه هدف کاهش تولید فولاد خام در چین ظرف 11ماه ابتدایی سالجاری محقق شده و حتی بیش از برنامه نیز پیشروی داشته است، احتمالا برخی فولادسازان چینی افزایش تولید را آغاز خواهند کرد. در عین حال در 11ماه ابتدایی سالجاری میلادی، چینیها برابر 796میلیون تن چدن خام تولید کردند که این رقم نسبت به میزان تولید چدن در چین کاهش 2/ 4درصدی داشت. بنابراین کاهش تولید چدن در چین فراتر از افت تولید فولاد در این کشور بوده است و بهشدت احتمال افزایش تولید در هفتههای پیشرو وجود دارد. موجودی فولاد کارخانههای چین در هفته منتهی به روز جمعه 17دسامبر برای پنجمین هفته متوالی کاهش یافت و به 4/ 4میلیون تن رسید که این رقم کمترین میزان موجودی فولادسازان چینی پس از سال 2019 است. کاهش موجودی، آن هم در شرایطی که انتظار میرود فعالیت ساختوساز در چین با حمایتهای دولتی مجددا رونق بگیرد، زمینه حمایت قیمتی از فولاد و البته سنگآهن را رقم زد.
برخی شرکتهای توسعهدهنده املاک در چین با بحران مالی روبهرو شدهاند؛ اما تصمیمات اخیر دولت پکن، همچون تزریق نقدینگی با کاهش ضریب ذخیره قانونی موسسات مالی این کشور و اعلام حمایت از شرکتهای توسعهدهنده املاک که با بحران بدهی روبهرو نیستند، باعث شده است تا برخی از فعالان بازار انتظار تقاضای باثباتی را برای فولاد در این کشور داشته باشند. این موضوع، زمینه حفظ قیمت در سطوح فعلی را فراهم میکند. البته برخی از تحلیلگران نیز نظری خلاف رویه دارند و معتقدند دوران تکیه چین بر بخش ساختوساز به اتمام رسیده است که این موضوع باعث عقبگرد قیمتی در بخش تقاضا و بهای سنگآهن میشود.
سنگآهن و فولاد از رالی صعود قیمت فلزات جا ماندهاند
موسسه «فیچ» در نیمه دسامبر، گزارشی از برآورد تقاضا برای فلزات و محصولات معدنی در سالجاری میلادی ارائه کرد که در آن از بهبود تقاضا برای فلزات و محصولات معدنی و در عین حال، افزایش سوددهی فعالیت در این بخش خبر میدهد. در این گزارش نیز آینده بخش فولاد و سنگآهن بهروشنی سایر بخشها ترسیم نشده است. در گزارش موسسه فیچ آمده است، محدودیت زنجیره تامین به دلیل شیوع ویروس کرونا در سال آینده میلادی همچنان باقی میماند؛ اما با توجه به کاهش تدریجی محدودیت اعمالی از سوی اقتصادهای بزرگ و کاهش محرکهای مالی انتظار میرود اثرگذاری این ویروس بر اقتصاد جهانی بهمراتب کمتر باشد. در واقع، باید شاهد کاهش اثرگذاری تورمی سیگنالهای اقتصادی بر بازارهای کالایی باشیم.
در گزارش موسسه «فیچ» پیشبینی شده است که استرالیا و برزیل باید در سال آینده بر میزان تولید سنگآهن بیفزایند که این موضوع فشار کاهشی بر قیمت این محصول وارد میکند. با وجود این، همچنان بهای این محصول در نقطه تعادلی قرار خواهد گرفت. اما در سالهای 2024 تا 2025 این بازار با مازاد عرضه روبهرو میشود که این موضوع باعث فشار قیمتی بر این بازار میشود. برخلاف رویه کاهشی برآوردشده برای بازار سنگآهن و فولاد، اغلب موسسات بینالمللی روزهای خوشی را برای سایر فلزات صنعتی برآورد میکنند. حرکت دنیا به سمت استفاده از انرژیهای پاک باعث رونق معاملات بخش فلزات صنعتی میشود و تقاضا را برای فلزاتی مانند مس، آلومینیوم و نقره افزایش میدهد. این موضوع از تثبیت نرخ در این بخش حمایت میکند. در گزارش موسسه «فیچ» آمده است، حرکت دنیا به سمت استفاده از انرژیهای پاک از تقاضای بلندمدت برای مس حمایت میکند. موسسه CRU پیشبینی کرده که سهم انرژیهای پاک از تقاضای جهانی برای مس از 5درصد در سال 2021 به 20درصد در سال 2035 برسد. این موضوع سیگنالی در جهت حمایت از رشد قیمتی فلز سرخ در سالهای پیشرو خواهد بود. در گزارش موسسه «فیچ»، آیندهای مثبت برای آلومینیوم پیشبینی شده است. در این گزارش از استمرار کاهش تولید آلومینیوم به دلیل کسری برق در سال آینده میلادی تاکید شده است. بهعلاوه عدمقطعیت از تامین برق در چین در بلندمدت باعث میشود تا سرمایهگذاری جدید در ظرفیتسازی برای آلومینیوم در چین رو به کاهش بگذارد. این موضوع به کاهش تولید آلومینیوم در بلندمدت منجر شده و تعادل این بازار را در بلندمدت محدود میکند. موسسه CRU برآورد میکند که میزان موجودی آلومینیوم در بازارهای جهانی تا 40روز کاهش یابد که این موضوع میتواند از روند نوسان نرخ در بازار جهانی حمایت کند.
قیمت پایه محصولات پلیمری و شیمیایی بورسکالا در حالی با ترکیبی از کاهش و افزایش نرخ اعلام شد که این بار سکانداری رشد بهای نیمایی ارز برجستهتر از اثر کاهشی قیمتهای جهانی این گروه از محصولات به شمار میرود.
معادله کشف نرخ محصولات پتروشیمیایی در حال حاضر، تحتتاثیر دو سیگنال متناقض از سوی اهرمهای اثرگذار این بازار، یعنی میانگین هفتگی بهای نیمایی ارز و قیمتهای جهانی قرار دارد که سبب شده است اثر افزایشی قیمت مبنای دلار (نیمایی) با تمایل به افت نرخ جهانی این گروه از محصولات در برابر یکدیگر قرار گیرد و از رشد قابلتوجه قیمتهای پایه محصولات پلیمری و شیمیایی در هفته جاری جلوگیری کند. بنابراین بهرغم آنکه بخش زیادی از مواد اولیه پتروشیمیایی در قیمتهای اعلامی روز گذشته سبزپوش شدند، هنوز هم صعود قیمتهای پایه این محصولات چندان برجسته ارزیابی نمیشود؛ چرا که قیمتهای جهانی با اثر کاهشی محسوس خود، توانستند میزان رشد قیمتهای پایه را محدود کنند.
دیگر اهرم تعیینکننده در معادله کشف نرخ پایه، یعنی میانگین هفتگی بهای نیمایی ارز با رشد 6/ 1درصدی به میزان 24هزار و 327تومان در نظر گرفته شد که زمینه سبزپوشی تعداد زیادی از گریدهای پلیمری و شیمیایی را رقم زد. پلیاستایرن انبساطی (گرید200) با 16/ 4درصد رشد قیمت پایه در هفته جاری عرضه خواهد شد و تنها پلیمری است که رشد بهای جهانی را در کنار افزایش قیمت مبنای دلار تجربه کرده است؛ از این رو صدرنشین بیشترین افزایش قیمت پایه در هفته جاری به شمار میرود. پلیپروپیلنهای شیمیایی و نساجی و تمامی گریدهای پلیوینیل کلرایدها (PVC) با کاهش قیمت در بازارهای جهانی معامله شدند که این میزان کاهش، بیشتر از رشد قیمت مبنای دلار ارزیابی شد. از این رو، قیمت پایه این سه محصول پلیمری جذاب در بورسکالا تنزل یافته است.
در بین محصولات شیمیایی نیز بنزن با 92/ 4درصد افزایش بها بیشترین رشد قیمت پایه را از آن خود کرد. در مقابل آن سود کاستیک قرار داشت که بیش از 9درصد کاهش نرخ پایه را نسبت به هفته قبل تجربه کرد.
جهتگیری کاهشی نرخ محصولات پتروشیمیایی در بازارهای جهانی
شواهد امر نشان میدهد که حجم تقاضای محصولات پتروشیمیایی با محوریت پلیمرها در جهان اندکی کاهش یافته است که با توجه به نزدیکی به روزهای پایانی سال میلادی منطقی به نظر میرسد.
این در حالی است که جو غالب در بازارهای جهانی محصولات پتروشیمی از عدمرشد قیمتها و میل به کاهش نرخ حکایت دارد و به معنی عقبگرد بنیادین و تغییر فاز واقعی بازارهاست. به عبارت دقیقتر، شیوع سویه جدید ویروس کرونا موسوم به «اومیکرون»، موجب شده است تا در بسیاری از کشورها محدودیتهای اجتماعی افزایش یابد که به معنی کاهش واقعی تقاضاست. این نکته از آن جهت اهمیت بیشتری پیدا میکند که بهنسبت بهای محصولات پتروشیمی با محوریت پلیمرها در جهان بالاست و دلیل ثبت قیمتهای بالای فعلی، برتری تقاضا در برابر عرضه است.
حال در شرایطی که قیمت نفتا به ثبات نسبی رسیده است و حتی تکانههایی از افت نرخ را نشان میدهد و همچنین بهای پلیمرها کاهشی شده است، میتوان گفت افت تقاضا جدیتر از چیزی است که نشان میدهد و اگر فاصلهگذاریها در اقصینقاط جهان جدیتر شود، باید احتمال کاهش نرخ را در نظر گرفت.
از سوی دیگر، نگرانیها از بازار املاک با محوریت چین، سیگنال دیگری از محدودیت تقاضاست که باز هم برای بازار مهم تلقی میشود.
مجموع این موارد به این معنی است که ریسکهای نهفته بسیاری در بازارهای پتروشیمی نهفته است که بهزودی اثرات آن را مشاهده خواهیم کرد؛ آن هم در شرایطی که محدودیتهای حملونقل دریایی تعدیل شده و میتواند محرکی برای تسریع دادوستد پلیمرها و کاهش فاصله قیمتی در اقصینقاط جهان باشد که به معنی افت نرخ در برخی از مناطق است.
آیا بهای نفت در کانال 70دلاری تثبیت شده است؟
بهای هر بشکه نفتخام نوسان بهنسبت محدودی را تجربه کرده؛ تا جایی که مدتی است در کانال 70دلاری افت و خیزهای اندکی را به ثبت میرساند. البته نزدیک شدن به سال نو میلادی نیز میتواند بر حجم تقاضای نفت پالایشگاهها اثر کاهشی داشته باشد که با توجه به افزایش نگرانی درباره ابتلا به سویه جدید کرونا در اقصینقاط دنیا فشار بر تقاضا دوچندان شده است.
در مجموع، هنوز هم افت جدی اخیر بهای نفت خام جبران نشده است و برآیند تکانههای قیمتی نفت از کاهش 24/ 10درصدی قیمت هر بشکه نفت خام طی ماه گذشته حکایت دارد. البته به نظر میرسد، بهای نفت این روزها در کانال 70دلاری به ثبات رسیده است که در صورت بهبود نگرانیهای ناشی از پاندمی کرونا انتظار تغییر فاز در این بازار محتمل ارزیابی میشود. اما تجربه ثابت کرده است که عدمقطعیتهای مربوط به کشف سویههای جدید این ویروس ناشناخته میتواند بهسرعت بازارها را تحتتاثیر قرار دهد. بنابراین هنوز هم با اطمینان نمیتوان از بازگشت نفت به قیمتهای افزایشی اخیر صحبت کرد.
معاملات آتی نفت خام برنت، روز جمعه با افت نزدیک به 3 درصد به بهای 72دلار و 92 سنت رسید؛ زیرا معاملهگران، چشمانداز تقاضا را در بحبوحه افزایش موارد ابتلا به کووید-19 در سطح جهان کاهشی ارزیابی کردند. این در حالی است که انتظار برای نرخهای بهره بالاتر نیز بر این پیشبینیها تاثیر مضاعف گذاشت. موارد ابتلای روزانه به سویه جدید ویروس کرونا در بریتانیا به میزان قابلتوجهی صعودی شد و در سراسر آسیا نیز به افزایش خود ادامه داد. همچنین میزان بستری شدن در بیمارستانهای ایالاتمتحده افزایش یافته است. آژانس بینالمللی انرژی هشدار داد، افزایش موارد ابتلا به کووید زمانی باعث کاهش تقاضای جهانی نفت میشود که عرضه، بهویژه در ایالاتمتحده، افزایش یابد.
در تازهترین اخبار منتشرشده، فدرالرزرو در سال آینده سه افزایش نرخ بهره را اعلام کرده است و بانک انگلستان (BoE) نیز با افزایش نرخ بهره برای اولینبار از زمان شروع همهگیری، بازارها را شگفتزده کرد. در همین حال، پس از آنکه دادههای رسمی موسسه اطلاعات انرژی آمریکا نشان داد ذخایر نفتخام ایالات متحده 6/ 4میلیون بشکه در هفته گذشته کاهش یافته است، دورنمای تقاضا برای نفتخام قدرتمندتر از پیشبینیها به نظر میرسد؛ زیرا بسیار بیشتر از انتظارات بازار (کاهش 1/ 2میلیون بشکهای) رقم خورد.
نفتا یکی از محصولات مشتقشده از نفت، روند نوسان قیمتی مشابهی با نفتخام دارد. از این رو، در آخرین روز معاملاتی هفته گذشته یعنی 17دسامبر، با افت 4دلاری به بهای 688دلار به ازای هر تن رسید. از آنجا که نفتا اصلیترین خوراک مایع شرکتهای پتروشیمی است، نوسان بهای آن میتواند قیمت تمامشده محصولات پتروشیمیایی را در بازار جهانی تحتتاثیر قرار دهد. اگرچه این تاثیر با وقفه صورت میگیرد؛ اما بررسی تکانههای قیمتی آن میتواند مسیر نوسان قیمتهای جهانی را تا حدودی مشخص کند. همچنین این خوراک ارزشمند طی ماه گذشته به میزان 32/ 7درصد افت بها را تجربه کرد که به دنبال آن شاهد جهتگیری بیشتر قیمتهای جهانی محصولات پلیمری و شیمیایی به سمت کاهش بها هستیم.
پس از آنکه خریداران بیتکوین سنگر ۴۸ هزار دلار را از دست دادند، دیگر نتوانستند به این سنگر باز گردند. بیتکوین هماکنون در کانال ۴۷ هزار دلار درحال نوسان است و خریداران تلاش میکنند تا سطوح از دست رفته را باز پس گیرند، ولی این عدم موفقیت آنها در بازگشت به کانال ۴۸ هزار دلار، بسیاری از معاملهگران را مایوس کرده و موجب خروج سرمایه از بازار شده است. حال سوال اصلی این است که چه عاملی میتواند رونق را به بازار رمزارزها بازگرداند؟
سهم قانون کریپتوکارنسیها
نقش دولتها در نجات بازار
زمانی که ساتوشی ناکاموتو رمزارز بیتکوین را در سال ۲۰۰۹ و در پیچوتاب جبران خسارات بحران مالی ۲۰۰۸ پدید آورد، در نخستین بلاک این زنجیره بلوکی یک پیام واضح قرار داد. وی تصویر صفحه اول روزنامه تایمز را در این بلاک قرار داده که در تیتر آن صفحه به دومین سری از کمکهای پولی دولت به شرکتهای در آستانه ورشکستگی اشاره شده بود. کنایه ساتوشی واضح بود؛ سیاستهای شما به درد نمیخورد و کارآیی ندارد. او بیتکوین را سیستم پولی میدانست که با تکیه بر اصل کمیابی در اقتصاد و مبحث شفافیت میتواند تنها راه نجات انسانها در برابر بحرانهای اقتصادی باشد. به لطف تلاشهای ساتوشی ناکاموتو و دیگر توسعهدهندگان بلاکچین، امروز بازار رمزارزها به وجود آمده و دارای ارزش بسیاری است. درحال حاضر ارزش این بازار تقریبا ۲/ ۲ تریلیون دلار است که در برابر رقیب اصلی بیتکوین یعنی طلا که ارزش بازار ۱۰ تریلیونی دلار دارد عدد خاصی به نظر نمیرسد. مدتی است که روند ورود سرمایه به این بازار با کندی مواجه شده و بسیاری از تحلیلگران معتقدند که تشدید نظارتهای دولتی و قانونگذاری در این خصوص میتواند به رشد این بازار کمک بسزایی داشته باشد. حال سوال اینجاست که موضع دولتها در قبال رمزارزها چگونه خواهد بود؟ آنچه مشخص است این است که بازار رمزارزها پدید آمده تا به کمک فناوری رمزنگاری و بلاکچین، نقش دولتها و سیاستهای آنها را در روابط انسانی کمرنگتر کند. این موضوع اصلا برای دولتها خوشآیند نیست، چراکه میزان نفوذ و قدرت آنها را در سطح جامعه کاهش داده و موجب میشود که اهمیت خود را برای بسیاری از مردم تا حد زیادی از دست بدهند که در نتیجه اقتدار دولتها را تضعیف خواهد کرد. اما چنانچه دولتها به این حوزه ورود کنند شرایط چگونه خواهد بود.
موضع دولتها
آنچه مشخص است این است که دولتهای مختلف، مواضع مختلفی در قبال بازار داشتهاند. دولت چین با قدرت به جنگ این بازار رفته تا با ایجاد محدودیتهای شدید از گسترش و نفوذ بیشتر رمزارزها و پروژههای آنها جلوگیری کند. این موضع را دولتهای توتالیتر دیگر مانند هند نیز در پیش گرفتهاند. در برابر این موضع، دولتهای دیگر مانند دولت آمریکا در تلاشند تا با قانونگذاری در این حوزه از منافع این بازار بهرهمند شوند. برای مثال دولت آمریکا در آخرین تلاش خود با وضع مالیات بر کارگزاران رمزارزها در این کشور موجب شد از منافع این بازار درآمدی حاصل کند.
منتظر چه باید بود؟
بسیاری از مردم معتقدند که قانونگذاری در این حوزه میتواند به ضرر این بازار باشد؛ این درحالی است که اکنون سرمایه بسیار زیادی منتظر مشخص شدن قوانین هستند تا با چارچوب مشخص وارد این بازار شوند. برای مثال بسیاری از صندوقهای مالی مانند صندوقهای بازنشستگی در آمریکا منتظر چراغ سبز دولت هستند تا به بازار رمزارزها ورود کرده و بتوانند از منافع این بازار بهرهمند شوند.
با قانونی شدن فعالیت در این بازار بسیاری از موسسات مالی و بانکی در سراسر جهان میتوانند سرمایه زیادی را به این بازار منتقل کنند که در نهایت موجب رشد این بازار و گسترش پروژههای بلاکچینی خواهد شد که این پروژهها میتوانند زندگی انسانها را وارد مرحله جدیدی کند.
دومین روز هفته برای معاملهگران ارزی اهمیت زیادی داشت، چرا که بازار در این روز، محدوده حمایتی ۲۹ هزار و ۸۰۰ تومانی را مورد آزمون قرار داد. از نگاه تحلیلگران فنی در صورتی که اسکناس آمریکایی زیر این محدوده تثبیت میشد، تا محدوده ۲۹ هزار و ۲۰۰ تومانی پایین میرفت؛ با این حال، در روز یکشنبه اتفاق دیگری رخ داد.
آزمون حمایتی در بازار دلار
دلار در همان ابتدای روز محدوده ۲۹ هزار و ۸۰۰ تومان را از دست داد، ولی بلافاصله معاملهگران خریدهای خود را بیشتر کردند و توانستند این ارز را به بالای محدوده ۲۹ هزار و ۹۰۰ تومانی برگردانند. ساعت ۴ بعدازظهر روز یکشنبه، دلار در محدوده ۲۹ هزار و ۹۲۰ تومان مورد معامله قرار گرفت که ۱۰ تومان بیشتر از روز ابتدایی هفته بود.
از نگاه شماری از بازیگران ارزی، افزایش ارزش دلار در روز یکشنبه نشاندهنده آن بود که معاملهگران آمادگی افت سریع را ندارند و بیشتر در حال بالا و پایین کردن وضعیت بازار پس از پایان دور هفتم مذاکرات وین هستند.
به نظر میرسد از یکسو، رسیدن به یک پیشنویس جدید در مذاکرات وین موجب شده است که افزایشیها با قدرت وارد بازار نشوند و از سوی دیگر، اظهارنظر رسانههای مختلف خبری در مورد مشکلات پیشرو برای رسیدن به یک توافق هستهای زمینهساز آن شده است که فروشندگان فعالانه در بازار حضور نداشته باشند.
در چنین وضعیتی دامنه نوسانات قیمت دلار کاهش پیدا کرده و اسکناس آمریکایی نوسانات خود را حول و حوش مرز ۳۰ هزار تومانی صورت داده است.
به گفته تحلیلگران فنی در روزهای اخیر اسکناس آمریکایی از یکسو توان صعود به بالای محدوده مقاومتی ۳۰ هزار و ۲۰۰ تومان را نداشته است و از سوی دیگر، معاملهگران توانستهاند حمایت ۲۹ هزار و ۸۰۰ تومانی را حفظ کنند. در واقع بازار در روزهای اخیر در یک دامنه ۴۰۰ تومانی تغییرات خود را به ثبت رسانده است.
اثر اولیانوف در بازار دلار
شنبه بعدازظهر نماینده روسیه در مذاکرات وین توییتی زد که وضعیت فروشندگان در بازار ارز را تقویت کرد. اولیانوف عنوان کرد نشانه دلگرمکنندهای به نظر میرسد که تروئیکای اروپایی گفتهاند مذاکرات حسب آمادگی ایرانیها، میتواند از ۲۳ دسامبر (۵ روز دیگر) از سر گرفته شود. امیدوارم با توجه به فوریت امر و اینکه واقعا هیچ توجیهی برای به تاخیر انداختن مذاکرات تا ۳ ژانویه وجود ندارد، از سرگیری مذاکرات از ۲۳ دسامبر، به فوریت تایید شود. برخی فعالان باور دارند، سریعتر شدن روند مذاکرات و نزدیک بودن به دور بعدی گفتوگوهای هستهای موجب میشود معاملهگران خریدار برای حضور در بازار احتیاط بیشتری کنند. از نگاه تحلیلگران هر چقدر فواصل بین مذاکرات طولانیتر باشد، احتمال ورود سفتهبازان به بازار بیشتر خواهد شد، به خصوص وقتی توافقات اولیهای نیز بین طرفین صورت نگرفته باشد. بازار ارز حدود ۹ ماه است که انتظار احیای برجام را میکشد و همین موضوع تا حد زیادی انتظارات معاملهگران را تحت تاثیر قرار داده است. نوسان دلار در فضای مذاکراتی در سال ۱۴۰۰ نسبت به سال ۱۳۹۹ نیز کاهش پیدا کرده است.
بازار در سال ۱۴۰۰ در دامنه ۲۱ تا ۳۱ هزار تومانی نوسان کرده است، حال آنکه در سال ۹۹ این ارز در فاصله ۱۷ تا ۳۲ هزار تومان تغییرات قیمتی خود را به ثبت رساند. دامنه نوسان دلار در بازار داخلی در حالی در سال ۱۴۰۰ کاهش پیدا کرده است که در کشورهای همسایه، ارز آمریکایی در حال تقویت بوده است. از یکسو در افغانستان با قدرت گرفتن طالبان، ارزش دلار تقویت شده است و از سوی دیگر در ترکیه ارزش لیر در برابر دلار در ماههای اخیر کاهش پیدا کرده است. تقویت دلار در کشورهای همسایه از نگاه برخی فعالان میتواند زمینهساز افزایش خروج ارز از بازار داخلی شود. با این حال در چنین فضایی نیز نوسانات دلار در بازار داخلی نسبت به سال ۹۹ افزایش پیدا نکرده است.
نماگرهای بورسی که روز شنبه در واکنش به اخبار حمایتی در خصوص موافقت با برخی پیشنهادهای وزیر اقتصاد برای اصلاح هزینههای مصرفی صنایع در لایحه بودجه ۱۴۰۱ و همچنین توجه دولت برای تقویت صندوق تثبیت بازار سرمایه با رشد همراه شده بودند و همزمان شاهد فروکش نسبی فشار فروش بودند، روز یکشنبه دوباره مسیری عکس را طی کردند.
به این ترتیب بورس تهران معاملات روز گذشته را در حالی به پایان رساند که شاخص کل ۰۶/ ۱درصد از ارتفاع خود را از دست داد و مجددا از ابرکانال ۳/ ۱میلیون واحد عقبنشینی کرد. شاخص کل هموزن نیز روز یکشنبه با افت یکدرصدی مواجه شد. ارزش معاملات خرد بورسی نیز روز گذشته همچنان در سطوح کمتر از ۲هزار میلیارد تومان قرار داشت.
نااطمینانی بورسیها از بسته خاندوزی
افزایش تعداد فروشندگان حقیقی و ثبت خالص فروش ۲۳۰میلیارد تومانی این دسته از بازیگران بورسی در دادوستدهای روز یکشنبه و سنگین شدن صفوف فروش سهام در حالی رقم خورد که در متغیرهای بنیادی بازار تغییری حاصل نشده بود. قیمت دلار نیمایی به حرکت در کانال ۲۴هزار تومان ادامه داد و در بازار آزاد نیز اسکناس آمریکایی نزدیک به سطح ۳۰هزار تومانی بود. با این حال سخنان شنبه شب احسان خاندوزی، وزیر اقتصاد در گفتوگوی تلویزیونی به بازگشت تردید میان سهامداران انجامید. روز شنبه فعالان بورسی پس از آنکه مجید عشقی، رئیس سازمان بورس عنوان کرد «بسته ۱۰بندی کمک به بازار سرمایه در ستاد اقتصادی دولت با اصرار و هشدار وزیر اقتصاد تصویب شده» در انتظار تشریح جزئیات این بسته از سوی خاندوزی بودند اما وزیر اقتصاد در گفتوگوی خود اظهار کرد «موارد اعلامی مانند اعلام سقف برای نرخ سوخت و خوراک یا موارد مشابه هنوز به تصویب نرسیده است.» هرچند وی بر برخی اخبار مثبت همچون عدم تغیر فرمول بهره مالکانه صحه گذاشت اما همانطور که انتظار میرفت باز هم توجه بورسبازان معطوف به نیمه خالی لیوان شد تا شاهد بازگشت فروشندگان بورسی باشیم. خاندوزی شب شنبه با حضور در برنامه «نگاه یک» در خصوص وضعیت بازار سرمایه گفت: «شرکتها شرایط بدی ندارند و با متغیرهای امروز نباید شاهد وضعیت بدی باشیم. وضعیت فعلی بازار سرمایه عمدتا به دلیل انتظارات نسبت به آینده است و اینکه نمیداند دولت، مجلس و… در خصوص متغیرها چه تصمیمی خواهند گرفت. پیشبینیپذیر کردن اقتصاد که درخواست فعالان بازار است مهم است.» وی همچنین در خصوص جزئیات بسته ۱۰بندی که بورسیها منتظر آن بودند، اظهار کرد: «جزئیات بسته ۱۰بندی همین هفته بعد از تصویب ستاد اقتصادی (یکشنبه یا سهشنبه) اعلام میشود. اتفاقی در مورد فرمول معادن رخ نداده و همان روال قبل است. فرمول محاسبه نرخ گاز خوراک و سوخت نیز تغییر نمیکند؛ هرچند معتقدم فرمول معیوب است اما سقفی برای آن قرار است تعیین شود.»
پافشاری فروشندگان در تالار شیشهای
همزمان با عقبگرد بیش از یکدرصدی شاخص کل، روز گذشته سهامی به ارزش ۲۳۰میلیارد تومان از سبد خرید حقیقیها به پرتفوی معاملهگران عمده بورس تهران منتقل شد. در این میان ۵ گروه بورسی موردتوجه سهامداران خرد قرار گرفتند که شامل نهادهای مالی، استخراج نفت و گاز، کانی غیرفلزی، دستگاههای برقی و اطلاعات و ارتباطات میشد. در مقابل ۳۳ صنعت با خالص فروش مثبت حقیقیها مواجه شدند. زیرمجموعههای گروه فلزات اساسی، محصولات شیمیایی و فرآوردههای نفتی در صدر این لیست قرار داشتند. صنایعی که شاید با بیشترین افزایش هزینه از سمت لایحه بودجه ۱۴۰۱ و افزایش نرخ سوخت گاز مواجه شوند و از این رو به نظر میرسد سرمایهگذاران ترجیح میدهند حداقل تا زمان مشخص شدن این مفاد بودجهای، سهامدار این شرکتها نباشند. در این راستا فلزیها شاهد خالص خروج ۵۶میلیارد و ۳۷۲میلیون تومانی سهامداران حقیقی در جریان دادوستدهای روز یکشنبه بورس تهران بودند. رقم فروش حقیقیها در گروه محصولات شیمیایی ۳/ ۳۹ و در میان پالایشیها ۲۶میلیارد تومان بود.
بورس یکشنبه از دریچه آمار
در روزی که شاخص کل بورس تهران با افت ۰۶/ ۱ درصدی مواجه شد، از ۳۴۰ نماد معامله شده، قیمت پایانی ۲۱۱ سهم (۶۲درصد) مثبت بود و در مقابل ۵۱ سهم (۱۵درصد) در سطوح منفی دادوستد شدند. در این بازار ۱۱ نماد (۳درصد) صف خریدی به ارزش ۵/ ۸ میلیارد تومان تشکیل دادند. اما در مقابل شاهد شکلگیری صف فروش در ۵۷ نماد بورسی (۱۷درصد) به ارزش ۱۳۰میلیارد تومان بودیم.
در فرابورس ایران اما در روزی که آیفکس افت ۷۴/ ۰ درصدی را ثبت کرد، ۱۴۵ نماد معامله شدند که در این میان قیمت ۳۶ سهم (۲۵درصد) مثبت و ۱۰۷ سهم (۷۴درصد) منفی بود. در این بازار ۷ نماد (۵درصد) صف خریدی به ارزش ۱۰میلیارد تومان تشکیل دادند و در مقابل شاهد شکلگیری صف فروش در ۱۸ نماد بورسی (۱۲درصد) به ارزش ۶۲میلیارد تومان بودیم.
بازار پایه نیز دیروز میزبان دادوستد ۱۲۵ نماد بود. در این میان ۲۶ سهم (۲۱درصد) مثبت ماندند و در مقابل شاهد ۸۵ سهم (۶۸درصد) در محدوده منفی بودیم. در این بازار نیز ۲۱ نماد (۱۷درصد) صف خریدی به ارزش ۹۰میلیارد تومان شکل دادند و صف فروش در این بازار ۶۸ نماد (۵۴درصد) با ارزشی بالغ بر ۲۲۳میلیارد تومان اختصاص پیدا کرد.
میثم طهماسبزاده بایی
کارشناس بازار سرمایه
تامین مالی در نظام اقتصادی ایران از طریق بازار پول و بازار سرمایه در حال انجام است و کماکان نقش بازار سرمایه بهرغم اینکه توسعه فراوانی که از بعد ابزارها و شیوههای تامین مالی در آن صورت پذیرفته نسبت به بازار پول محدود بوده و شرکتها بخش عمدهای از منابع موردنیاز برای تامین مالی خود را از طریق نظام بانکی انجام میدهند و به عبارت بهتر، بانکها در ایران نقش محوری در نظام تامین مالی دارند. در این خصوص دلایل مختلفی میتوان برشمرد که مهمترین آن گسترش شبکه توزیع نظام بانکی کشور، دسترسی آسانتر و آشنایی بیشتر عامه مردم با آنها، همچنین پیچیدگیهای موجود و بوروکراسی زیاد در فرآیند انتشار اوراق تامین مالی که منجر به افزایش هزینه تامین مالی برای شرکتها و زمانبرکردن تامین مالی میشود که صرفه تامین مالی را در بازار سرمایه برای شرکتها کاهش میدهد.
خوشبختانه با تلاشهای صورت گرفته ابزارهای تامین مالی در بازار سرمایه گسترش یافته ولیکن اگر بخواهیم از ابزارهای مذکور به نحو درست استفاده کنیم باید بوروکراسیهای موجود را کاهش دهیم. در اوراق بدهی با توجه به مسائل فقهی ابزارهای مختلفی در این خصوص تعریف شده اما آشنایی فعالان بازار سرمایه و مدیران شرکتها و حتی شرکتهای مشاور در زمینه فرآیندهای انتشار آن بسیار محدود است و اوراقهای مذکور پیچیدگیهای خاص خود را دارند که بعضا منجر به طولانی شدن زمان تامین مالی و افزایش هزینههای انتشار آن میشود. زمانی بازار ثانویه پویایی خواهیم داشت که بازار اولیه توسعهیافتهای داشته باشیم. سود حقیقی در بازار ثانویه باید در نتیجه افزایش سودآوری در شرکتها به دلیل افزایش تولید در اثر طرحهای توسعهای ایجاد شود نه صرفا تورم که آثار زیانباری برای اقتصاد کشور دارد. تامین مالی از طریق اوراق سرمایهای در ایران از طریق سود انباشته و مطالبات و آورده نقدی صورت میگیرد. در این خصوص قابل ذکر است در افزایش سرمایه از محل مطالبات و آورده نقدی، ۸۰ تا ۸۵درصد مبلغ افزایش سرمایه از محل مطالبات سهامداران صورت میگیرد و متاسفانه به علت قوانین موجود این فرآیند بسیار زمانبر است، به طوری که از زمان مجمع عمومی فوقالعاده که افزایش سرمایه تصویب میشود تا زمان ثبت آن بیش از ۶ ماه زمان میبرد.
از جمله مشکلاتی که منجر به طولانی شدن فرآیند اجرایی شدن افزایش سرمایهها میشود به شرح ذیل است:
۱-فرآیندهای قانونی: بر اساس ماده ۱۶۶ قانون اصلاحی قسمتی از قانون تجارت مهلت استفاده از حقتقدم ۶۰ روز است که بر اساس دستورالعمل زمانبندی افزایش سرمایه این مهلت یک بار و به مدت ۳۰ روز قابل تمدید است، همچنین بر اساس تبصره ۱ ماده ۲۳ قانون بازار اوراق بهادار، مدت عرضه عمومی ۳۰ روز است که با احراز ادله موجه حداکثر به مدت ۳۰ روز دیگر قابل تمدید است.
۲-فرآیندهای تایید طرح اعلامیه پذیرهنویسی همچنین ثبت افزایش سرمایه در مرجع ثبت شرکتها متاسفانه زمانی طولانی را به خود اختصاص میدهد، به طوری که حتی برخی از شرکتها که اقدام به افزایش سرمایه از محل سود انباشته نیز میکنند پروسه ثبت افزایش سرمایه آنها بیش از چند ماه زمان میبرد.
۳-فرآیند جمعآوری اطلاعات و مشخص کردن میزان مشارکت سهامداران و سرمایهگذاران در افزایش سرمایه به دلیل الکترونیکی نبودن شیوه مشارکت، که در بسیاری از موارد منجر به شکایت از طرف سهامداران و سرمایهگذاران به دلیل اشتباهات صورت گرفته میشود.
۴-مشکلات ارسال حقتقدم برای سهامداران و هزینه بالای آن مخصوصا در شرکتهایی که تعداد زیادی سهامداران خرد دارند.
مشکلات ذکر شده منجر به عدمترغیب سرمایهگذاران به مشارکت در افزایش سرمایه میشود که باید تمام تلاشها در جهت مرتفع کردن موارد ذکر شده صورت گیرد. راهکارهایی که در این خصوص پیشنهاد میشود به شرح ذیل قابل ذکر است:
۱-الکترونیکی کردن نحوه ارسال حقتقدم به سهامداران و همچنین نحوه مشارکت سهامداران در افزایش سرمایه.
۲- اصلاح قوانین جهت کاهش زمان استفاده از حقتقدم و زمان عرضه عمومی حقتقدمهای استفاده نشده.
۳-با توجه به اینکه در فرآیند انتشار اعلامیه پذیرهنویسی عمومی برای شرکتهای ثبت شده نزد سازمان بورس و اوراق بهادار، تمام موارد قانونی در این سازمان مورد بررسی قرار میگیرد، مقرر شود در شرکتهای ثبت شده نزد سازمان انتشار اعلامیه پذیرهنویسی عمومی صرفا با تایید سازمان امکانپذیر شود.
تامین مالی به قیمت بازار و بدون استفاده از متعهد پذیرهنویس یکی از شیوههای تامین مالی است که میتواند تاثیر قابلتوجهی بر نیازهای فوری تامین مالی شرکتها در زمان اقبال به بازار سرمایه داشته باشد.
دل کندن، سر شدن، بیتفاوتی، هرچه بادا باد. اینها را وقتی صحبت از جمع سهامداران خرد در شبکههای اجتماعی میشود، میتوان کنار هم ردیف کرد و حال آنها را در قبال وضعیت بورس تشریح کرد. جامع و کامل. عدهای از آنها یا کاسه صبر برداشتهاند و عدهای دیگر کاسه چه کنم چه کنم. برخیها هم به خط و خبری راضی هستند. در این فضا، صحبتهای احسان خاندوزی، وزیر اقتصاد و حاشیههایی که درباره استیضاح او در شبکههای اجتماعی ایجاد شده بود، موردتوجه قرار گرفته است. در یکی از موضوعاتی که دیروز در فضای توییتر فارسی موردتوجه قرار گرفت و نه فقط سهامداران خرد بلکه فعالان حوزه بورس هم به آن پرداختند، صحبتهای وزیر اقتصاد و ریزش شاخص یک روز بعد از صحبتهایش بود. آنها این صحبتها را عامل ریزش بورس معرفی میکردند. در همین فضای بیتفاوتی، کم و بیش جدلهایی هم بین هواداران دولت سیزدهم و منتقدان این دولت شکل میگرفت. با ریزش شاخص بورس، کاربران با انتشار نقشه سرخرنگ بازار، خطاب به منتقدان دولتهای دوازدهم و هواداران امروز دولت سیزدهم مینوشتند که در زمان آن دولت صدای اعتراضتان بلند بود و از وضعیت مردم و سرمایههایشان در بورس مینوشتید و فریاد وا مصیبتا سر داده بودید، اما حالا که دولت تغییر کرده است و همفکرتان است، سکوت کردهاید و دیگر دغدغه مردم و سرمایههایشان را ندارید.
در همین رابطه دیروز برخی از کاربران در قسمت نظرات صفحه توییتر المیرا شریفی، مجری صداوسیما، نوشتههای انتقادی منتشر کردند. نوشتههایی که محور آنها این بود که؛ چرا با وجود مخاطب بالا در توییتر و فعالیت در صداوسیما، نسبت به وضعیت سهامداران خرد و حضور آنها در بورس سکوت کردهاید؟ این نوشتهها و توییتها البته بیتفاوتی و هرچه بادا باد بودن سهامداران خردی که در بورس حاضر هستند را زیر سوال نمیبرد. آنها که با بالاگرفتن تب و تاب حضور در بورس پا در شبکهاجتماعی توییتر گذاشته بودند تا از نظرات کارشناسان این حوزه استفاده کنند، دیگر مثل قدیم در این شبکهاجتماعی حضور ندارند و مدتهاست که در صفحههایشان هیچچیز منتشر نکردهاند.
برخی دیگر هم که همیشه در قسمت نظرات از کارشناسان مشورت میخواستند یا از آنها سوالی میپرسیدند، دیگر مثل ماههای پیش حضور فعال و چشمگیری ندارند. با این حال علت اصلی اینکه دیروز همان عده از بورس و وضعیت آن مینوشتند، صحبتهای وزیر اقتصاد دولت سیزدهم بود. سهامداران خرد از این موضوع گلایه داشتند و دارند که دولت تا به امروز در مورد وضعیت سهامداران خرد اقدامی نکرده و هرچه برنامه داشته تاثیری در بهبود وضعیت آنها نداشته است.
صحبتهای وزیر اقتصاد همچنین باعث شد که بار دیگر ابراهیم رئیسی و وعدههایش درباره بورس موردتوجه کاربران توییتر و سهامداران خرد قرار بگیرد. تفاوت این توجه با توجه کارشناسان بورس، در این است که سهامداران خرد صراحت کلام در نوشتههایشان دارند و بدون پرداختن به حاشیه و تعارف، سر اصل مطلب میروند. آنها از رئیس دولت سیزدهم انتقاد میکردند که با وجود کسب رای، وعدهها، شعارها، بازدیدها و… نسبت به وضعیت سرمایههای آنها در بورس بیتوجه است. نکته قابلتوجه در این ماجرا این است که در میان منتقدان عملکرد دولت سیزدهم در ماجرای بورس، برخی از کاربران جزو هواداران دولت سیزدهم بودهاند. افرادی که در گذشته و در زمان انتخابات ریاستجمهوری دوره سیزدهم، در صفحههایشان با وجود اینکه مخاطب کمی داشتند و تازه وارد این فضا شده بودند، از تاثیر انتخاب ابراهیم رئیسی بهعنوان رئیس دولت نوشتند.
آنها که جزو سرمایهگذاران بورس هم بودند، در نوشتههای قدیمی خود اینطور نوشته بودند تا توجه دیگران را به این نکته جلب کنند که حضور ابراهیم رئیسی باعث میشود که وضعیت بورس رو به بهبود برود یا او دغدغه مال و اموال مردم را دارد و اجازه نمیدهد که سرمایههای مردم بیش از این آب شود، اما حالا همین افراد از وضعیت بورس و عدمتحقق وعدهها گلایه میکنند. البته که در نوشتههایشان بعضا به این موضوع هم اشاره میکنند که دستهایی یا سنگاندازیهایی مانع کار ابراهیم رئیسی در مقام ریاست دولت میشوند، اما با رصد شبکهاجتماعی توییتر، میتوان گفت که این انتقادها و نوشتهها مانند سهماه پیش نیست و کاربران کمی که شامل سهامداران خرد بودند، نسبت به این موضوع واکنش نشان دادند. نکته دیگری که از دیروز در جمع سهامداران خرد و توییتر مطرحشده است، برگزاری تجمع است. تجمعی که از آن سهامداران خرد است و عدهای از آنها در تلاش هستند تا با جلبتوجه دیگران این تجمع را همانند تجمعهایی که در زمان دولت دوازدهم برگزار میشد، برگزار کنند.
با این حال اثر خیلی کمی از تبلیغ این تجمع در صفحههای توییتر سهامداران خرد دیده میشد و در جمع توییتری کارشناسان بورسی هم مثل همیشه هیچ خبری از صحبت درباره این تجمع نبود. اما در این جمع بیشتر صحبت از ارز ۴۲۰۰ تومانی بود که احسان خاندوزی در برنامه گفتوگوی خبری بیان کرد که بهتدریج به سمت حذف این ارز قدم برداشته خواهد شد.
آنها در نوشتههایشان موافقت خود را با این اقدام اعلام میکردند و مثل همیشه به این مساله میپرداختند که حتی همین موضوع را هم سالها پیش در جلسات، شبکههای اجتماعی و گفتوگوها به مسوولان کشور گوشزد کرده بودند که این ارز تبعات بدی برای وضعیت اقتصادی کشور خواهد داشت.
در همین رابطه دیروز مهدی رباطی، رئیس هیاتمدیره کارگزاری بورس بیمه ایران در صفحه توییتر خود نوشت: «۶۰ میلیارد دلار باید میسوخت تا سیاستگذار متوجه شود که تصمیم دلار ۴۲۰۰ غلط بود! چیزی که از روز اول گفتیم و سایر کارشناسان نوشتند، چقدر هزینه دیگر باید از جیب بیتالمال پرداخت شود تا سیاستگذار بفهمد بسیاری تصمیمات دیگر اشتباه است؟ رویکردهایی که سالهاست کارشناسان فریاد میزنند.»
در کنار پرداختن به این موضوع، برخی از افراد هم در نوشتههایشان تخصیص این ارز را اقدامی سیاسی میخواندند. برخی دیگر هم در نوشتههایشان با کنایه، مدیریت امور را به آزمایشگاه تشبیه کرده و اینطور ادعا میکردند که سالهاست با آزمون و خطا خیلی از امور پیش میرود و وضعیت امروز نتیجه همین نگاه آزمون و خطایی به امور است که در مقابل تغییر و نظرات کارشناسان و منتقدان، سرسختانه ایستادگی میکند.
ورود اومیکرون به ایران، هزینههای شب یلدا و گرانی اقلام خوراکی، گرانی خودرو، وضعیت دارو در کشور، مذاکرات برجام و… هم به ترتیب از دیگر موضوعاتی بود که توجه فضای کلی توییتر فارسی را به خود جلب کرده بود و دیروز کاربران درباره آنها در صفحههایشان اظهارنظر میکردند.
«بورس ارزان است»؛ این هشتگی است که اخیرا در فضایمجازی از سوی فعالان بازار سرمایه ترند شده و درباره آن در صفحات خود مینویسند. به باور آنان اکنون بورس ارزانترین بازار بین بازارهای موازی است و در حالی که دلار در محدوده ۳۰ هزار تومان معامله میشود اما سهام شرکتها در بورس با قیمت بسیار پایینتری در حال خرید و فروش است، اما سوالی که در این میان مطرح میشود این است که افت قیمت سهمها یا بهاصلاح «ارزانبودن»، به معنای ارزندگی بازار است؟ کارشناسان در گفتوگو با «دنیایاقتصاد» به این پرسش پاسخ دادند.
چالش بورسی؛ ارزندگی یا ارزانی؟
از دید برخی از آنان هر ارزانی به معنای ارزندگی نیست و حتی اگر سهمی افت قیمتی ۷۰درصدی هم داشته باشد اگر ملاکهای ارزندگی را نداشته باشد میتواند افت قیمتی بیشتری را تجربه کند. برخی نیز به معیارهای ذهنی ارزندگی اشاره میکنند و معتقدند تا زمانی سرمایهگذار حاضر به خرید سهام حتی در سطوح پایین نشود، نمیتوان از ارزندگی بازار سخن گفت.
هر ارزانی، ارزندگی نیست
حمیدرضا فاروقی، کارشناس بازار سرمایه :
هر ارزانبودنی نمیتواند به معنای ارزندگی تفسیر و تعریف شود و ارزانبودن صرف سهم نمیتواند به خودی خود ملاک و معیاری برای خریداری آن از سوی سهامدار قرار گیرد. به عبارت دیگر نمیتوانیم بگوییم چون سهمها افت قابلتوجهی داشتند و بعد از آن سقف تاریخی ریزشهای شدیدی تجربه کردند، پس این سهمها الان ارزنده و جذاب هستند. به این نکته باید تاکید داشت تا سرمایهگذاران با این معیار اقدام به خرید نکنند، یعنی فکر نکنند به صرف اینکه سهمی افت قابلتوجهی داشته پس میتواند گزینه خوبی برای سرمایهگذاری باشد و برای خرید آن اقدام کنند.
نباید صرفا به قیمت سهم نگاه کرد بلکه باید به ارزش سهم هم نگاه کنیم که آیا آن شرکت ارزش این را دارد که با شرایط حاضر از سوی سهامدار خریداری شود یا نه، بنابراین نباید فقط با نگاه به قیمت یک سهم که چون ۵۰درصد یا حتی ۷۰درصد ریزش داشته، بگوییم گزینه مناسبی برای خرید است.
باید نگاه حرفهایتری وجود داشته باشد. صرفا معیار ریزش قابلتوجه سهم نمیتواند ملاک خوبی برای سرمایهگذاری باشد. مدتی است برخی میگویند الان سهمها ارزان است و زمان مناسبی برای خرید است، بله این گزاره میتواند درست باشد و برخی از سهمها برای خرید و سرمایهگذاری مناسبند اما در مقابل برخی از سهمها اصلا چنین شرایطی ندارند و نمیتوان به خاطر افت قیمتی آنان را مناسب معامله دانست.
ما نمیتوانیم با توجه به ابهامات و شرایطی که اکنون بر اقتصاد کشور حاکم است (که شرایط پیچیدهای هم هست) با این معیار برای خرید سهم اقدام کنیم. در سالهای اخیر بهخصوص سالهای ۹۸ و ۹۹ که عموم مردم وارد بازار شدند، هر سهمی را میخریدند چون بازار روند صعودی داشت، عملا آن سهم رشد میکرد؛ حتی سهمهایی که به لحاظ بنیادی حرفی برای گفتن نداشتند، اما اکنون شرایط برای سرمایهگذاری مقداری پیچیدهتر است و مانند آن سالها نیست که بتوان با یک معیار و یک افت قیمت سهم تصمیمگیری کرد و سهمی را خرید. در همین حال اما یکسری از سهمهای بازار در کنار اینکه افت قیمتی خوبی را تجربه کردهاند، از طرف دیگر ارزنده نیز هستند، یعنی به لحاظ ارزشهایی که به آن ارزش سهم گفته میشود قابلتوجه هستند و سرمایهگذاران میتوانند وارد آن سهمها شوند و برای خرید آنها اقدام کنند، اما این برای سهمهایی است که در کنار ریزش قیمتی، ملاکهای ارزندگی از جمله p/ e خوب را دارند.
طبیعی است که وقتی بازار وارد رکود میشود و تقاضا مثل گذشته نیست و تقاضایی شکل نمیگیرد، بازار فرسایشی و زمانبر میشود؛ یعنی اگر فردی دنبال کسب بازدهی سریع از بازار است، نمیتواند الان به این سود برسد و باید صبر کنید. باید صبر کنید تا تحلیلها به بار بنشیند و سودهایی که برآورد میشود در گزارش شرکتها نشان داده شود. حتی اگر بازار بیش از این ریزش داشته باشد سهمهایی که ارزنده هستند؛ یعنی نسبت قیمت به درآمد آنها به ۴ واحد رسیده، افت قیمتی بیشتری را تجربه نمیکنند، ولی گروهی دیگر از سهمها و شرکتها این افت قیمتی برایشان اتفاق میافتد چون آن ارزندگی را ندارند ولو اینکه افت قیمتی زیادی کرده باشند، از این بعد هم ریزش خواهند داشت و افت قیمتی بیشتری را تجربه میکنند.
بهنظر میرسد با توجه به شرایطی که حاکم است کلیت بازار برای آینده نزدیک نه روند رو به بالای محسوسی داشته باشد و نه ریزش چندانی؛ بهعبارتی بعید است قیمت سهمها پایینتر از این برود. البته همانطور که تاکید شد ممکن است سهمهایی که ارزنده نیستند همچنان افت قیمتی را تجربه کنند، اما کلیت بازار بعید است افت بیشتری داشته باشد. از آنطرف هم روند رو به بالایی هم نخواهیم داشت. سهامداران هم ترجیحشان این است که در این شرایط بیشتر تماشاگر باشند و صبر کنند، چون یکسری ابهامات همچنان در بازار وجود دارد که این ابهامات تصمیمگیری را برای سرمایهگذاران سخت میکند و آنان را تحتتاثیر قرار میدهد. مهمترین این ابهامات موضوع برجام و مذاکرات هستهای است که سهامداران و سرمایهگذاران منتظرند ببینند نتیجه آن چه میشود. ابهام بعدی نیز لایحه بودجه است در این بودجه پیشبینیهایی برای شرکتها شده از جمله هزینههای انرژی که روی سودآوری شرکتها اثر مهمی خواهد داشت. صحبتهایی هست و ممکن است تخفیفهایی داده شود یا هزینهها کم شود اما هنوز ابهام وجود دارد و تا زمانی که بودجه در مجلس به تصویب نرسد این ابهامات همچنان وجود خواهد داشت و تصمیمگیری را برای سهامداران سخت میکند. از سوی دیگر قیمتهای جهانی هم مهم است و بازار در حال رصد است. کما اینکه در این مقطع در برخی از کالاهای اساسی افت قیمتهای جهانی را هم شاهد بودیم. مثلا در مشتقات پتروشیمی و فولادیها این اتفاق افتاد و روی بازار تاثیرگذار بود، بنابراین سرمایهگذاران ترجیح دادند نظارهگر باشند و فعلا صبر کنند. فعلا بازار در همین محدوده باقی خواهد ماند و با برآیند ابهاماتی که وجود دارد، ارزندگی که سهمها دارند فعلا در همین محدوده متعادل میماند.
با نگاه به آینده باید درباره ارزندگی سهام صحبت کرد
مهدی دلبری، کارشناس بازار سرمایه :
p/ e گذشتهنگر بازار حدود ۲/ ۸ است و نزدیک این نسبت در اواخر سال ۹۸ است، یعنی زمانی که شاخص۴۰۰هزار واحد بود. ما این ارقام را داشتیم ولی از آن زمان تا الان دلار ۵/ ۲برابر شده است و حاشیه سود آن به ۳۵درصد رسیده است و وضعیت شرکتها هم بهتر شده است. شاخص رشد کرده و دلار هم همزمان رشد کرده است. نکتهای که درباره ارزانی سهم وجود دارد این است که باید با نگاه به آینده درباره آن صحبت کرد. درست است که بازار ارزان است ولی باید نگاه کنیم که بازار چشماندازی دارد یا نه. در مقطعی که بازار ارزان است ولی روند رو به بالا ندارد و دورنما و ابهامات هم زیاد است، عملا خریدارانی باید وارد بازار شوند که صبر بیشتری دارند و منابع زیادی دارند برای اینکه بتوانند خرید پلهای و مرحلهای داشته باشند و تنوع پرتفوی خود را بههم نزنند.
این موارد اصول اولیه برای کسانی است که میخواهند در این مقطع خریداری کنند، ولی الان ابهامات بازار آنقدر زیاد است که ترجیحا باید سرمایهگذاران دست نگه دارند تا بعد از رفع ابهامات بودجه تصمیمگیری کنند. خرید در این مقطع ریسک بالایی دارد و این ریسک میتواند منجر به سود بیشتر یا زیان بیشتر شود ولی از لحاظ ارزانبودن بهنظر من فعلا بازار ارزان است ولی اینکه روند میگیرد یا خیر نمیتوان الان درباره آن نظر قطعی داد و نتیجهگیری کرد. الان هر نتیجهگیری زود است.
بهعبارت دیگر به صرف اینکه قیمت سهام در حال پایینآمدن است، نمیتوان گفت که آن سهم ارزنده است، چون متغیرها میتواند به سمتی حرکت کند که آن سهم حتی افت قیمتی بیشتری داشته باشد. مثلا با این نرخ گازی که در لایحه بودجه سال۱۴۰۱ درباره آن صحبت شد امکانش هست که برخی شرکتها زیانده شوند یا سود برخی از شرکتها کم شود. به هر حال اگر سهامی هم ارزنده است ولی اگر متغییری در بودجه تغییر کند که بهنحوی سود آن شرکت نصف شود (چون سود مستمرش کاهش پیدا میکند) آن سهم میتواند ارزانتر هم بشود بنابراین به صرف ارزانبودن نباید خرید کرد و حتما باید به آینده نگاه کنیم و بر اساس آن تصمیمگیری کنیم. ابهامات بودجه الان مهمترین فاکتور است که باعث شده بازار در این وضعیت بهسر ببرد.
متاسفانه دولت برخلاف شعارها و مصاحبههای رسانهای که میکند اقدام عملی انجام نمیدهد و همهچیز به حرف و وعده خلاصه شده است. الان مهمترین معضل بازار سرمایه، قیمتگذاری دستوری است که با وجود همه تاکیداتی که میشود و قولی که از سوی مسوولان داده شده اما این معضل همچنان در بازار وجود دارد و چشماندازی هم برای ازبینرفتن آن دیده نمیشود.
دولت بهدنبال بزرگکردن صندوق تثبیت و صندوق توسعه است که عملا کمک خیلی زیادی به بنیاد سهمها نمیکند و راه اشتباهی است. بهتر است دولت دست از دستاندازی به سود شرکتها بردارد تا امیدوار باشیم که سود شرکتها مستمر باشند. اینها معضلات بازار است که با وجود این معضلات بهنظر نمیرسد فعلا تغییری در اوضاع بورس ایجاد شود.
بازار ارزنده است اما زمان رشدش معلوم نیست
مصطفی امیدقائمی، کارشناس بازار سرمایه:
سهمهای بازار اکنون قیمتهای مناسبی دارند و فرصتهای خوبی برای خرید دارند ولی ممکن هم است قیمتها فعلا پایینتر هم بیاید. از سوی دیگر در قیمتهای جهانی هم اتفاقات خوبی افتاده است و قیمتهای جهانی مسیر خوبی را طی کرده و افزایش قیمت داشتهاند و این باعث افزایش سودآوری شرکتهایی شده که محصولات صادراتی دارند و باعثشده این شرکتها سودهای خیلی خوبی شناسایی کنند. ضمن اینکه افزایش نرخ ارز هم باعث شده که سود اکثر این شرکتها افزایش قابلملاحظهای پیدا کند، بنابراین بهنظر میرسد خیلی از سهمهایی که الان در بازار هستند قیمتهای پایینی دارند و ارزان هستند. الان مشکل این نیست که سهمها ارزنده هستند یا نه. هر کدام از سهمها را بررسی کنیم، میبینیم که نسبت به سالهای پیش چندینبرابر شده و همیشه روند افزایشی در آنها وجود داشته است. مشکل آنجاست که بازار باید بهنحوی مدیریت شود که حجم معاملات افزایش پیدا کند. هر رونقی با رکود همراه است و هر رکودی هم با یک رونقی همراه خواهد شد، بنابراین ما حتما روند افزایش قیمتها را خواهیم داشت؛ به همین دلیل میگویم که بازار ارزنده و ارزان است، ولی اینکه کی این اتفاق بیفتد شاید چندان قابل پیشبینی نباشد.
آیا بورس از شکست مذاکرات هستهای و افزایش تحریمها نفع میبرد؟ سوالی که برخی جواب مثبت به آن میدهند و برخی دیگر با ارائه استدلالهای بنیادی، خط بطلانی بر این نوع نگاه میکشند و معتقدند شاید درصورت شکست مذاکرات برای مقطعی شاهد افزایش سود اسمی شرکتهای بورسی باشیم؛ اما در بلندمدت، تحریمها وضعیتی عکس را برای بازار سهام رقم خواهد زد.
آدرس غلط از بورس پساتوافق
قرار گرفتن در فضای مذاکرات هستهای برای احیای برجام سبب شده تا بار دیگر گمانهزنی از وضعیت بورس و سهامداران آن در پساتوافق، در فضای مجازی در صدر گفتوگوی فعالان این بازار قرار گیرد. در این میان برخی از منفعت بردن بورس از افزایش تحریمها و بدتر شدن شرایط اقتصادی کشور سخن میگویند و برخی دیگر با ارائه استدلالهای بنیادی، خط بطلانی بر این نوع نگاه میکشند. اما شاید درستترین تحلیلی که از سوی کارشناسان بنیادی بازار سهام نیز بارها تکرار شده است این باشد که شاید در صورت شکست مذاکرات هستهای، برای مقطعی شاهد افزایش سود اسمی شرکتهای بورسی و در نتیجه رشد قیمت سهام باشیم اما در میانمدت و بلندمدت تحریمها با نحیف کردن اقتصاد و بنگاههای تولیدی وضعیتی عکس را برای بازار سهام رقم خواهند زد. شرایطی که نهتنها جهش اولیه قیمتها را خنثی میکند بلکه زیانی چندجانبه به اقتصاد، بورس، سهامدار و بنگاههای بورسی تحمیل خواهد کرد.
تحلیل یک آدرس غلط
نقش بازار سهام در اقتصاد چیست؟ بازاری مانند بورس تهران چه ارتباطی با کل اقتصاد ایران دارد؟ آیا بورسیها از افت شاخصهای اقتصادی منفعت میبرند؟ این سوالها و سوالهایی نظیر این در طول سالهای گذشته بارها و بارها در محافل مختلف تکرار شده و جوابهای گوناگونی نیز به آنها داده شده است. با این حال اتفاق نظر در این زمینه آنقدر زیاد است و منافع گوناگونی در این راستا وجود دارد که در صورت نداشتن تخصص یا آگاهی لازم در زمینه مالی و اقتصادی کمتر کسی میتواند در این آشفته بازار به جواب درست برسد. دقیقا همین پیچیدگی و ابهام است که در طول سالیان گذشته و حتی همین حالا موجب شده چنین سوالهایی همیشه مورد توجه باشند و گاهی هم در فضای مجازی یا لابهلای اخبار جنجال به پا کنند.
در آخرین مورد گفته شده که «اعلام شکست مذاکرات وین و خروج ایران از مذاکرات» میتواند به تغییر روند بورس (مثبت) بینجامد و شرایط را در بازار سرمایه تغییر بدهد. نویسنده اگر چه در ادامه به نامعقول بودن چنین انتخابی از سوی سیاستگذار صحه گذاشته اما به نظر میرسد خود نیز به نکته مهمتری که غلط بودن گزاره ادعا شده است اشراف چندانی ندارد. این در حالی است که به گفته بسیاری از کارشناسان اساسا چنین نگاهی از اساس نادرست است. بازار سرمایه بهرغم آنکه در طول سالهای گذشته ارتباط خود با اقتصاد را به طرق مختلفی نشان داده است با این حال نوع یا بازه زمانی یک اتفاق نباید به ماهیت یک بازار نسبت داده شود یا حتی بدتر از آن به عنوان یک قانون کلی برای این بازارها در نظر گرفته شود. این در حالی است که در سالهای گذشته چنین اتفاقی افتاده است. هماکنون بسیاری به اشتباه فکر میکنند که بورس تحت هر شرایطی یک بازار تورمی است و در صورت افت تورم در ایران توان ایجاد بازدهی لازم برای حفظ جذابیت خود را ندارد. این در حالی است که بازار سهام در اساس خود بازاری است که تنها در صورت دوام آوردن در بستر اقتصاد میتواند به حیات خود ادامه دهد و نه فقط تورم بلکه هر عامل دیگری در صورت تنگ کردن عرصه برای فعالیت شرکتها مزاحم تداوم فعالیت بازار سهام و فعالان آن خواهد بود. بنابراین تورم لزوما به رشد قیمتها در بازار سهام نمیانجامد، چرا که خود تورم نیز به عنوان یکی از عوامل تهدیدکننده فعالیت شرکتها بهخصوص سرمایه در گردش آنها در شرایطی که با افزایش شدید مواجه شود نه فقط سودآوری بلکه موجودیت شرکت را هم به خطر میاندازد. بنابراین در این وضعیت افزایش سطح عمومی قیمتها رکود را هم چاشنی تورم کرده و کل اقتصاد و به تبع آن بورس را هم رو به نزول میبرد.
چنین رابطهای از این جهت توضیح داده میشود که بدانیم شکست مذاکرات در شرایطی که کشور برای سالهای متوالی عواملی نظیر افت ارزش پول ملی و خالص سرمایهگذاری صفر را پشت سر گذاشته است، نهتنها به نفع بورس نیست بلکه احتمالا با تشدید تحریمها اول از همه سرمایهگذاران بازار سهام را متضرر میکند. بنابراین هر نوع افزایش ریسک در بازار سهام که به رشد نرخ ارز و متعاقبا بیشتر شدن تورم منتهی شود و از اینجا به بعد به زیان بازار سهام خواهد بود.
زیر پوست ریسک
اما چرا چنین عاملی که در کوتاهمدت به نفع بازار سهام و سود اسمی شرکتها وارد عمل میشود، در نهایت به آن ضربه خواهد زد؟ برای پاسخ به این پرسش باید به دو مساله مهم توجه شود: رشد تورمی بورس تهران که از ابتدای سال ۹۷ آغاز شده و تا نیمه نخست سال ۹۹ ادامه داشت، در شرایطی رخ داده که عواقب حاصل از سرکوب قیمت ارز در سالهای قبل از آن یعنی ۹۲ تا ۹۶ توانسته بخشی از قدرت خرید جامعه ایرانی را عمدتا با ارزانتر کردن بهای کالای خارجی تقویت کند. در این شرایط هر کالای دلاری که در اقتصاد ایران وجود داشته برای خرید در دسترستر از حالت تعادلی اقتصاد بوده است. این امر سبب شده در طول سالهای ۹۷ تا ۹۹ به هر ترتیبی که بوده بخشی از مردم بتوانند پول در اختیار خود را به دارایی تبدیل کرده و تقاضا برای بسیاری از داراییها حتی کالاهای مصرفی را بالا نگه دارند. این در حالی است که حالا پس از گذشت ۴ سال و رشد قیمت دلار از کانال ۳هزار تومان به ۳۰هزار تومان در عمل توان چندانی برای افزایش تقاضا در اقتصاد باقی نمانده است. همین امر سبب میشود با بیشتر شدن تورم، سود شرکتها به سبب تغییر منفی در مقدار فروش نتواند آنطور که باید خود را با افت ارزش پول ملی تطبیق بدهد.
از طرفی دیگر افزایش تورم انتظاری در شرایط کنونی که دولت کسری بودجه بالایی دارد و صرفا معطل ماندن مذاکرات هستهای راه را برای رشد بیشتر قیمت دارایی بسته است، میتواند به قیمت ارز و نهایتا تورم فشار وارد کند. همانطور که پیشتر اشاره شد چنین امری بر سرمایه در گردش شرکتها فشار آورده یا هزینههای مالی آنها را افزایش و سود را کاهش میدهد. در حالتی دیگر به سبب نبود سرمایه در گردش لازم در نهایت تولید آنها را با خلل مواجه میکند. هر دوی این عوامل میتواند یک شرکت با فروش داخلی را دچار تهدید جدی کند. با این حال شاید وجود درآمد ارزی بتواند بخشی از مشکلات یاد شده برای تامین سرمایه در گردش شرکتهای دلاری بازار را مرتفع کند. اما آیا مشکل برای شرکتهای دلاری به همین سادگی است؟ بررسی عملکرد شرکتهای دلاری (نمادهایی که صورتهای مالی آنها همبستگی بالایی با بهای ارز دارد) حاکی از آن است که بسیاری از آنها قیمتگذاری خود را بر مبنای جهانی انجام داده اما فروش خود را در بازارهای داخلی انجام میدهند. این مساله سبب میشود بسیاری از آنها نیز در نهایت به تقاضای بازارهای داخلی چشم بدوزند. بنا بر این میتوان گفت که با توجه به توضیحات ارائه شده حتی تورم برای نمادها نیز میتواند بیش از آنکه به مثابه چتر نجات عمل کند خود سنگی باشد که مانع رسیدن آنها به ظرفیتهای بالقوه سودآوری واقعی (نه اسمی) میشود. ضمن آنکه تحریمها موجب افزایش هزینه مبادلات مالی و بانکی شده و با اثرگذاری بر تورم، هزینه دستمزد این بنگاهها را نیز افزایش میدهد و شاید بتوان بخشی از مشکلات مربوط به کمبود برق و گاز صنایع را نیز به تحریمها ارتباط داد. در بخش درآمدی نیز بازارهای هدف صادراتی برای شرکتهای با درآمد ارزی نیز محدودتر خواهد شد تا هم در بخش هزینه و هم درآمد بنگاههای بورسی با مشکل مواجه شده و در نتیجه آن شاهد افت سود واقعی باشند.
از رابطه علّی تا همبستگی
به نظر میرسد که در ارائه چنین تحلیل نادرستی چند نکته مهم وجود دارد که کار را هم برای گویندگان آن و هم افرادی که با این تحلیلها مواجه میشوند سخت کرده است. نخستین عامل این است که اساسا پیگیری آمار در سالهای اخیر هیچ گواهی بر رابطه علّی میان تورم و قیمتها ارائه نمیدهد. این در حالی است که بنا بر توضیحاتی که پیشتر ارائه شده همبستگی این دو متغیر با هم تاکنون بسیار زیاد بوده است. دقیقا این نکته مهمترین عامل شکلدهنده به سوگیری موجود است. همبستگی میتواند به مرور زمان و با تغییر در سایر عوامل تغییر کند و حتی معکوس شود. این در حالی است که علیت از پایداری برخوردار است و توان تغییر ندارد. برای مثال تورم به عنوان یک پدیده پولی همواره علت افزایش نقدینگی را با خود یدک میکشد این در حالی است که گرانی میتواند به دلیل تغییر شرایط دیگر رخ دهد. بنا بر آنچه که در ابتدای این گزارش شرح داده شد هیچ دلیلی برای تداوم همبستگی میان تورم و رشد بورس وجود ندارد چراکه با رفتن از وضعیت کنونی به شرایطی سختتر، ارزش شرکتها میتواند به سرعت کاهش پیدا کند.
بر این اساس اگر بخواهیم تصویری دقیقتر از شرایط موجود ارائه دهیم باید بگوییم که اگر قرار بود هر بار تورم به رشد قیمتها در بازار سهام منتهی شود، بازار سرمایه باید امسال با رونق قابل قبولی روبهرو میشد. این در حالی است که در سالجاری بازده بازار سهام منفی ۲/ ۱ درصد بوده است و در همین مدت تورم بالای ۴۰درصد در کشور داشتهایم. تمامی اینها در حالی اتفاق افتاده که در طول همین مدت یعنی از ابتدای سالجاری تاکنون قیمت دلار بیش از ۲۰درصد رشد داشته است. با ذکر این آمار و ارقام ناگفته پیداست که در شرایط کنونی چنین استدلاهایی کار نمیکنند و به جز تشویش اذهان عمومی و ناراحت کردن فعالان بازار سهام خاصیت دیگری ندارند.
قطبیت باطل بورس و اقتصاد
از تمامی این حرفها میتوان نتیجه گرفت که دوگانه بورس و اقتصاد و آنچه که تحتعنوان شنای بورس برخلاف جریان عادی مصلحت ملی به میان میآید، امری نادرست است. بورس نیز مانند سایر بخشهای اقتصاد کشور یک تکه از پازل اقتصاد ایران است که کامیابی آن بدون در نظر گرفتن مصالح کلی کشور در عمل غیرممکن است. در این میان شاید در برخی از مواقع مانند شوکهای تورمی سالهای ۹۱-۹۲ یا ۹۷ تا ۹۹ بهای سهام در این بازار رشد کند، اما باید توجه داشت که نمیتوان رسیدن به روندی صعودی در این بازار را تا ابد در گرو تنگتر شدن حلقه تحریم یا انزوای ایران جستوجو کرد. ایران به عنوان کشوری که سالهاست از عواقب محدودیتهای دسترسی به نظام مالی بینالمللی رنج میبرد و هزینههای بالایی را برای هماهنگ شدن با تحریمها پرداخته است در تمامی بازارهای دارایی و کسبوکارها به ارتباط معقول و متعادل با جامعه جهانی نیاز دارد تا از این معبر هم نیاز خود به کالاهای سرمایهای را مرتفع کند و هم بتواند با کاهش هزینههای مبادله و فعالیت اقتصادی حفرههای موجود برای سرمایهگذاری را پر کند. از اینرو نمیتوان گفت که با تداوم وضع موجود میتوان به بهبود عملکرد بازار سهام دل خوش کرد، چراکه حتی اگر به دلیل خوشبینی در برخی از فعالان بازار سرمایه با افزایش تحریمها و بیشتر شدن محاصره اقتصادی موجود برای مدت کوتاهی هم روند بورس صعودی شود به سبب تضعیف ادامهدار متغیرهای واقعی ممکن است در نهایت با افت بیشتر قیمتها در بازار سرمایه روبهرو شویم که حتی وضعیت بازار را از چیزی که هماکنون هست هم بدتر کند.
قرن در آبان ماه مجموع درآمد عملیاتی طی دوره یکماهه را ۲،۱۵۱ میلیارد ریال گزارش کرده و از ابتدای سال مالی تا پایان آبان ماه نیز درآمدهای شناساییشده خود را برابر با مبلغ ۱۴،۴۱۰ میلیارد ریال اعلام کرده است.
با توجه به درآمد 1690 میلیارد ریالی سهم در مهر ماه می توان گفت درآمد آبان ماه سهم بیش از 27 درصد رشد را نسبت به مهر نشان می دهد .
همچنین درآمدهای این شرکت از فروش محصولات در ۲ بازار داخلی، صادراتی و ارائه خدمات تشکیلشده که عمدهترین درآمد شناساییشده مربوط به بازار داخلی بوده که ۹۹ درصد از درآمدها را در برگرفته است.
بیشترین درآمدی که پدیده شیمی قرن طی ۸ ماهه گذشته توانسته از خود بر جای بگذارد مربوط به درآمدهای به ثبت رسیده در تیرماه سال جاری بوده است.
کیمیاتک در آبان ماه سال جاری درآمدهای حاصلشده خود را برابر با ۱،۵۸۹ میلیارد ریال اعلام کرده و از ابتدای سال مالی تا پایان آبان ماه نیز درآمدی بالغبر ۱۰،۵۵۵ میلیارد ریال را از خود بر جای گذاشته است که نسبت به مهر ماه رشد 16 درصدی را داشته است .
درآمدهای این شرکت از فروش محصولات در بازارهای داخلی و صادراتی شناساییشده که عمدهترین آنها در بازار داخلی بوده که ۹۷ درصد از کل درآمدها را در اختیار داشته است . سرمایه ثبتشده طی این دوره برابر با ۱,۵۰۰ میلیارد ریال گزارششده است.
بدون دیدگاه